جایگاه و کیفیت ارتباط عاقله با رهبری انقلاب
به نظر میرسد عاقله فرهنگی نه فقط یکی از اجزای چرخه پیشرفت فرهنگی، بلکه روح جاری در تمام چرخه خواهد بود.
به عبارت دیگر لازمه قرار گرفتن در جایگاهی که عاقله در آن قرار گرفته این است که فقط در همان جایگاه نماند، بلکه عقلانیتی را تامین کند که در یکایک اجزای چرخه جاری شود.
از این جهت میتوان گفت جایگاه عاقله یک جایگاه فوق العاده است، تا جایی که ولی فقیه و حتی امام معصوم نیز متناسب با زیرساختی که عاقله پدید می آورد و کل چرخه با آن حرکت میکنند، پیش میروند.
در واقع امام، به خلاف لایه اموزش و پرورش و توصیه و توجیه سازی، در لایه عملیاتی خودش را ابتدای چرخه نمیبیند و جایگاه نخست خود را به عاقله میدهد و مسیر راه افتادن چرخه را ، از این طریق باز میکند.
از یک زاویه، کل چرخه فرهنگی را میتوان سیری برای رسیدن عاقله به رهبری انقلاب دانست. به این صورت که عاقله، ایده مادر را تولید میکند، بر اساس ایده مادر گفتمان ایجاد میشود، ذیل گفتمان طراحی های راهبردی شکل میگیرد، طراحی های راهبردی گفتمان قیام فرهنگی را غالب میکنند، قیام فرهنگی با قیام نخبگان همراه میشود ، ایشان حلقه های میانی راه می اندازند، حل مسئله و کادرسازی اتفاق می افتد، از همین مسیر علوم فرهنگی تدوین میشود و جمیع اینها روایت پیشرفت را میسازند و به عنوان یک سرمایه تقدیم رهبری انقلاب میشود.
این مسیری بود که باید عاقله طی کند تا به رهبری انقلاب دست بدهد.
سوالی که ایجاد میشود این است که مسیر دست دادن رهبری انقلاب به عاقله چیست ؟
نسبتی که در ابتدای چرخه پیشرفت فرهنگی ، بین خانه اول و خانه دوم باید ایجاد شود چگونه است ؟
آیا بیان رهنمود توسط مقام معظم رهبری به نقطه ای مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی این ربط را به نحو شایسته پدید می آورد ؟ آیا بین این دو نقطه نمیتوان نقاط دیگری را فرض نمود ؟