ایرانی هاچه رویایی در سر دارند

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت169
#ایران_57
#ایرانی_ها_چه_رویایی_در_سر_دارند

از هر 5نفر 4 نفر می گفتد :حکومت اسلامی
این جواب مردم به سوال چه می خواهید بود؟
ذهنیت مردم از حکومت اسلامی رژیمی که روحانیون نقش رهبری و چهارچوب فراگیر را داشته باشند نیست
نمی خوام انقلاب را ایده یا آرمان تقریر کنم ولی یک خواست سیاسی است
ایران به دنبال یک معنویت سیاسی است
چیزی که ما غربی ها بعد رنسانس و بحران مسیحیت آن را از دست داده ایم
صدای خنده اروپایی ها را می شنوم

?شورش با دست خالی

جنگ با رژیم مسلحه با سربند و دسته گل اگر رژیم ادامه دهد حمام خون راه خواهد افتاد
ارتشی که از مجهز ترین ارتش هاست و پلیسی که هولانک ترین پلیس است
ارتش هر روزمنعل تر و نسبت به کشتار شکاک تر

اعتصابات گسترده در قشر مرفه
شرکت نفت، گمرک، هواپیمای ملی و..

?رهبر اسطوره ای شورش ایران

همه جا اعتصاب
حکومت نیمه لبیرال شهریور به حکومت نظامی تبدیل شده
خواسته همه پایان استعمار و وابستگی است نه شرق نه غرب

واینجا نقش امام خمینی مشخص می شود
ارتباطی عمیق پیر قدیسی که 15 سال است اینجا نیست و در تبعید است این پهلو به افسانه می زند و در هیچ کجا سابقه ندارد
حرف خمینی یک چیز است نه به شاه
این نخستین قیام علیه نظام های جهانی است

✅تعریف اصطلاحی احتکار و فلسفه حرمت آن

سم الله الرحمن الرحیم

 

?احتِکار نگهداری کالای ضروری در صورت کمیاب شدن آن در بازار با هدف فروختن آن به بهای بیشتر است. مشهور فقیهان شیعه احتکار را حرام و مربوط به کالاهای ضروری، به‌ویژه مواد خوراکی دانسته‌اند. البته برخی از فقیهان دایره حکم احتکار را گسترش داده و معتقدند احتکار همه کالاهای مورد نیاز جامعه را دربرمی‌گیرد.

?فلسفه حرمت احتکار، جلوگیری از اختلالِ نظام و ایجاد عسر و حرج برای مردم ذکر شده است.

?برای مقابله با احتکار به عنوان یک عامل مهم در کاهش عرضه و افزایش قیمت، از جانب شارع مقدس اهتمام ویژه ای صورت پذیرفته است چرا که این موضوع مستقیما با نظام اقتصادی اسلام و معیشت مسلمین عجین است و لذا حکم به حرمت این فعل اقتصادی مینماید که هم مجازات دنیوی برای آن لحاظ شده است و هم عقوبت اخروی

⬅️بنابراین احتکار یک مسئله در باب مکاسب محرمه محسوب میشود که ریشه در یک زذئله اخلاقی حرص و ولع به کسب مال بیشتر دارد

@mojtaba_amiri

✅ تامین معاش عزتمندانه در اسلام

سم الله الرحمن الرحیم

✳️وقتی #آیت_الله_جوادی_آملی می فرماید کشور را #کمیته_امدادی اداره نکنیم، یعنی اولویت اول این است مردم از کار خودشان درآمدی #عزت_مندانه داشته باشند. دادن یارانه آخرین گام است.

✅ از نگاه اسلامی اولویت‌های تامین معاش مردم به ترتیب زیر است:
1️⃣ توانمندسازی مردم برای کسب درآمد کافی از کار و تلاش
2️⃣ تامین مالی سرمایه فعالیت اقتصادی به روش مشارکتی
3️⃣ اعطای قرض الحسنه
4️⃣ دادن صدقه (یارانه)

?بنظر میاید براساس مراحل مطرح شده ضروریست با یک شیب ملایم یارانه ها به سمت توانمندسازی مردم سوق پیدا کند یعنی به گونه ای مهندسی معکوس شود و خوب است متولیان اقتصادی و سیاستگذاران ضمن ارائه راهکارهای کوتاه مدت جهت کاهش فشار اقتصادی مردم به ویژه قشر کم درآمد جامعه، زمینه را برای تولید ثروت پایدار و درآمد کافی را هم فراهم نماید چرا که توزیع درآمد به تنهایی نمیتواند مانع فقر شود بلکه میبایستی به سمت تولید ثروت با مالکیت عموم مردم حرکت نماییم.انشااالله

@mojtaba_amiri

✅بررسی لغوی و اصطلاحی کار در فرهنگ قرآنی و فرهنگ اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

?کار و تلاش از دیدگاه قرآن کریم:
در قرآن کریم کلمات زیر بیانگر کار و تلاش می‌باشد:
1ـ عمل:
یعنی کار، کردار، فعل این کلمه در قرآن 366 مورد آمده است.

2ـ کسب:
روزی جستن، حاصل کردن، شغل، پیشه این کلمات در قرآن 66 مرتبه آمده است.

3ـ سعی:
یعنی کوشیدن، کار کردن، عمل کردن. این کلمه نیز 30 با در قرآن ذکر شده است.

4ـ جهد:
یعنی کوشیدن، رنج بردن، سعی، تلاش، این کلمات با مشتقات آن 41 مورد آمده است.

5ـ فعل انجام دادن:
کار کردن، عمل، کار، کردار این کلمات نیز در قرآن 107 مورد آمده است.

6ـ شغل:
یعنی کار و پیشه و حرفه این کلمه با مشتقات آن نیز 2 مورد بیان شده است.

این کلمات در قرآن در مفهوم عام آن «کار» است که خود از اهمیت خاصی برخوردار است و وقتی کار و کوشش ارزش پیدا می‌کند که توأم با ایمان باشد. از آیات مختلف قرآن چنین می‌توان گرفت که کارگر به معنای عام به کسانی اطلاق می‌شود که با ایمان و اعتقاد از فکر و اعضاء و جوارح خود برای انجام هر کاری کمک می‌گیرند.

?معانی کار در فرهنگ اسلامی:
«کار در لغت فارسی در معانی مختلف استعمال شده است.
1 ـ به معنی شغل، عمل، پیشه بکار رفته است.
2 ـ رفتار و کردار
3 ـ آنچه در عالم خارج تحقق می‌یابد
4ـ ممارست، اشتغال، تمرین
5ـ حادثه
6ـ صنعت و هنر
7ـ رنج و زحمت
8ـ بنا و ساختمان
9ـ حاجت احتیاج
10 ـ وسیله معیشت»
«تمام این معنی و مفاهیم در معنای کار استعمال شده است و این امر نشان‌دهنده گستردگی و غنای بالای این کلمه در فرهنگ اسلامی می‌باشد.»

?انسان در نگرش اسلامی دارای کرامت و ارزش انسانی است و بر او بایسته است که پیش از هر چیز این کرامت ذاتی را در جهان هستی پاس دارد و از طرفی، کار از دیدگاه اسلام وظیفه طبیعی انسان، رمز رشد و پیشرفت فرد و جامعه، راز شادابی فرهنگ‌ها، شعار و شعور انسان توحید‌گرا، روح و جان دین محمد(ص) و پیشه شایسته کرداران خوبان بارگاه خداست.

✅راز ارتباط علم و گرسنگی در روایات چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

?عدَّةُ الدَّاعِی «1» ، أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع یَا دَاوُدُ إِنِّی وَضَعْتُ خَمْسَةً فِی خَمْسَةٍ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی خَمْسَةٍ غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُونَهَا وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَضَعْتُ الْعِزَّ فِی طَاعَتِی وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الْغِنَى فِی الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی کَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ رِضَایَ فِی سَخَطِ النَّفْسِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی رِضَا النَّفْسِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا فَلَا یَجِدُونَهَا.(بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 75، ص: 453)

? خداوند به حضرت داود(ع) وحى کرد من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام ولى مردم آن را در پنج چیز دیگر میجویند ولى نمى یابند. علم را در گرسنگى و کوشش قرار داده ام آنها در سیرى و آسایش مى جویند و نمى یابند.

?مقصود از گرسنگی با توجه به این که همراه با کوشش ذکر شده و در ادامه نیز آمده که مردم علم را در سیری و راحتی می جویند و نمی یابند،به نظر میاید تحمل مشکلات است یعنی علم با تن پروری و راحت طلبی میانه ای ندارد و کسی که طالب علم است باید سختی تحصیل و مشکلات آنرا تحمل کند معنای دیگری نیز روایت می تواند داشته باشد و آن این که مقصود از گرسنگی کم خوراکی باشد چون پرخوری موجب خواب زیاد و کندی ذهن می شود.

?بدیهی است اسلام با رفاه موافق است و اتفاقا شریعت اسلام به دنبال کسب رفاه عمومی میباشد اما با رفاه زدگی یا به عبارت قرآنی آن از مترفین شدن مخالف است و لذا آتچه موجب سلب توفیق در کسب علم نافع میشود این است که طالب علم گمان کند بدون زحمت و کوشش و با راحت طلبی و رفاه خواهی میتواند به این مهم دست یابد که این موضوع در لسان روایت و کلام علماء نیز به خوبی تبین شده است.

@mojtaba_amiri

✅چیستی اراده و عوامل تقویت آن

بسم الله الرحمن الرحیم

?اگر ما بخواهیم تصور درستی از اراده داشته باشیم،‌ لازم است انسان با اراده را بشناسیم. اراده یعنی خواستن و توانستن، از نظر اخلاقی کسی با اراده است که می خواهد از مرتبه بشریت به مرتبه انسانیت و قرب به خداوند عروج کند و در این راه تمام انتخاب‌ها و عملکردش بر اساس بینش و دانش و مطابق فطرت است نه میل و غرایز حیوانی و بشری.

?اسلام از انسان می خواهد که انسان شود و اراده قوی داشته باشد و زندگی اش را انسانی کند. احکام نورانی اسلام انسان ساز است، یعنی اراده انسانی را احیا می کند. تمام دین و آموزه های عقلانی و وحیانی آن برای این است که انسانیت و اراده انسانی را شکوفا نماید و آدمی را از بشریت و حیوانیت نجات دهد.

?جهاد اکبر، یعنی در درون انسان یک نبرد دائمی میان هویت بشری و هویت انسانی انسان همیشه درگیر است. همواره این دو در تضاد و کشمکش هستند، انسان می خواهد تابع عقل و منطق و فطرت خود باشد اما بشریت و حیوانیت او را وادار می کند تا از هوای نفس و شهوت و غضب و غریزه پیروی کند. انسان واقعی کسی است که در این جهاد اکبر پیروز شود و بر نفس خود غلبه نماید و از عقل و منطق تبعیت کند. انسانی که در مسیر کمال است، صاحب اراده است

?اما برای کسب اراده باید چه کار کرد؟ به نظر میاید بنا به سفارش برخی روایات و اساتید اخلاق نقطه عزیمت به این سمت نظم است و نظم آنچه همگان دوست دارند اما….

@mojtaba_amiri

✅منزلت عقل در هندسه معرفت دینی

بسم الله الرحمن الرحیم

?یکی از مباحث مهم در فهم صحیح از جایگاه و کارکرد عقل در استباط مسائل دینی است که استاد آیت الله جوادی آملی در اثری علمی فاخری به ابعاد این موضوع پرداخته اند:

?در این کتاب تعيين جايگاه و منزلت عقل در هندسه معرفت ديني است و پاسخ به اين پرسش مهم كه آیا رهاورد عقل خارج از محدوده معرفت ديني و در برابر شناخت دين يا داخل در هندسه معرفت ديني است و یا منبعي معتبر در كنار نقل براي تكوين معرفت بشر نسبت به دين است؟بحث علمی تفصیلی انجام شده است

?در ادامه ایشان بیان میدارند”همان طور كه فتوا به خروج عقل از قلمرو دين شناسي دليل مي طلبد، فتواي به داخل عقل در هندسه معرفت دینی نیز دلیل مي خواهد. كساني كه شناخت دين را صرفا در حصار نقل (آيات قرآني و روايات)محدود مي كنند دستاوردهای عقل را معرفتی
بشري و بي ارتباط با دين مي دانند، مرز روشني ميان معرفت ديني و معرفت بشري ترسیم مي کنند و عقل را در برون مرزي دين قرار داده و مقابل آن مي نشانند.

?بخش اول كتاب حاضر، عهده دار دفاع از نظريه اي است كه عقل را در برابر نقل می داند؛ نه در برابر دين. اگر نقل معتبر ما أنزله الله است عقل برهاني نيز ما ألهمه الله است و اين هر دو، منبع معرفت ديني و هر كدام بال وصول بشر به شناخت حقايق ديني اند.

@mojtaba_amiri

✅لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ

بسم الله الرحمن الرحیم

✅لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ‏

?هر مکتب‌ اقتصادی‌ مبتنی‌ بر مجموعه‌ای‌ از عقاید درباره‌ فرد و جامعه‌ انسانی‌ است. اینکه‌ انسان‌ چگونه‌ موجودی‌ است؟ هدف‌ از زندگی‌ چیست؟ چه‌ قوانینی‌ بر رفتارهای‌ انسانی‌ حاکم‌ است؟ میان‌ منافع‌ فرد و اجتماع‌ چه‌ نسبتی‌ است؟ از اساسی‌ترین‌ سؤ‌ال‌هایی‌ هستند که‌ تبیین‌ آنها چارچوب‌ اصلی‌ یک‌ مکتب‌ اقتصادی‌ را تشکیل‌ می‌دهند

?اقتصاد به‌ عنوان‌ علمی‌ که‌ بدنبال‌ یافتن‌ روش‌های‌ مناسب‌ برای‌ تخصیص‌ منابع‌ و امکانات‌ موجود به‌ اهداف‌ و نیازهای‌ انسان‌ است‌ با مسائل‌ زندگی‌ انسان‌ به‌ عنوان‌ موجودی‌ هدف‌دار، اجتماعی، دارای‌ انگیزه‌های‌ مختلف‌ مادی‌ و صاحب‌ اراده، انتخاب‌گر مواجه‌ است، میتوان گفت یک‌ علم‌ اخلاقی‌ است، کسانیکه‌ صادقانه‌ و با بینش‌ صحیح‌ با واقعیات‌ ذاتی‌ انسان‌ و زندگی‌ اجتماعی‌ او برخورد نموده‌اند این مفهوم را درک میکنند

?اصالت خیر در مبادلات از منظر ائدیولوژی اسلام ناشی از همین نگاه به بشر متصل به وحی میباشد به گونه ای که برای انسان هم بعد جسمانی و هم بعد روحانی قائل است و لازمه رشد حقیقی در این مسیر این است که در عرصه اقتصادی به سمت اصالت خیر حرکت کنیم و از اکل مال بالباطل که نتیجه اش هدر رفت سرمایه و منابع مالی در دنیا و عقوبت در آخرت میشود فاصله بگیریم.

@mojtaba_amiri

✅ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه

بسم الله الرحمن الرحیم

✅ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه!

?همواره این کلام نورانی را در اندیشه امام راحل دیده و شنیده ایم که ما می‌بایستی به تکلیف خود عمل کنیم و نتیجه فرع آن است به این معنا که ممکن است آن عمل منجر به نتیجه مطلوب ظاهری بشود یا نشود و ملاک در این جا عمل به وظیفه دینی، اجتماعی و … است

?حال سوال این است که طبق اصاله فایده و قاعده دوری از عمل لغو و بیهوده در نگاه اولی به نظر میاید تکلیف ما به چیزی تعلق خواهد گرفت که در آن احتمال اثر و فایده بدهیم و به عبارتی نتیجه ای برای آن متصور و مترتب باشد و الا تکلیف ای متوجه ما نخواهد بود!

?در پاسخ میتوان بیان نمود وجه جمع بین عمل به وظیفه و اصاله فایده این است که ما در تشخیص تکلیف و وظیفه میبایستی به غائت عمل توجه داشته باشیم به گونه ای که اگر آن عمل ذاتا لغو و بی نتیجه محسوب میشود از دائره تکلیف نیز خارج خواهد شد اما از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که الزاما عمل به تکلیف دلیلی بر حصول نتیجه دلخواه نمیباشد و باید فایده را از منظر اندیشه اسلامی اعم از فایده دنیوی و اخروی بدانیم تا به بهانه عدم تاثیر و فایده ملموس دنیوی برخی تکالیف از انجام آن منصرف نشویم و لذا اصاله فایده با عمل به تکلیف نه تنها منافاتی ندارد بلکه موید و مکمل همدیگر نیز هستند

@mojtaba_amiri

✅فرق ضرر با ضرار از جهت لغوی و اصطلاحی چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

✅فرق ضرر با ضرار از جهت لغوی و اصطلاحی چیست؟

?یکی از روش های مهم در تبیین و طرح مسائل این است که قبل از ورود به بحث الفاظ از جهت لغوی و اصطلاحی بررسی شوند تا در ادامه دچار ابهام نشویم و در واقع با یک فهم مشترک نسبت به آن موضوع بحث نماییم.

?از جهت لغوی برای ضرر در کتب لغوی معانی مختلفی درج شده است:
۱- صحاح اللغه ضرر را خلاف نفع می‌داند.
۲- صاحب قاموس علاوه بر آن، معنای سوء حال را هم آورده است.
۳- نهایه ابن اثیر و مجمع البحرین ضرر را نقص در حق دانسته‌اند.
۴- مصباح المنیر ضرر را به معنای عمل ناپسند نسبت به یک شخص یا نقص در اعیان می‌گیرد.
۵- در مفردات راغب اصفهانی ، ضرر به سوء حال معنا شده، اعم از سوء حال نفس به خاطر قلت علم و فضل یا سوء حال بدن به خاطر فقدان عضوی از اعضا و یا به خاطر قلت مال و آبرو .

?کلمه «ضرار» نیز دارای معانی مختلفی است. ضرار بر وزن فعال مصدر باب مفاعله است. باب مفاعله دلالت بر اعمال طرفینی می‌کند. پس ضرار که مصدر باب مفاعله است مبین امکان ورود ضرر بر دو جانب است، بر خلاف «ضرر» که همیشه از یک طرف علیه طرف دیگر وارد می‌شود. با توجه به قید طرفینی بودن، برای ضرار معانی مختلفی پیشنهاد شده است:
معنای اول ضرار، مجازات بر ضرری است که از جانب دیگری به انسان می‌رسد و معنای دوم، ضرر رساندن متقابل دو نفر است به یکدیگر.
قول سوم این است که ضرر در مواردی است که شخصی به دیگری ضرر می‌رساند تا خودش منتفع گردد و ضرار در موردی است که با ضرر رسانیدن به دیگری، نفعی عاید شخص نشود.
بنابر قول چهارم ضرر و ضرار دارای معنای واحد هستند. این چهار معنا در نهایه ابن اثیر هم دیده می‌شود.
صاحب قاموس ، معنای پنجمی برای ضرار آورده و آن را معادل « ضیق » گرفته است.
در معنای ششم، ضرار به معنای اضرار عمدی و ضرر مشتمل بر اضرار عمدی و غیر عمدی است و چنانچه در مقابل هم قرار گیرند، ضرر، زیان زدن غیر ارادی است و ضرار، زیان زدن ارادی. مرحوم محقق نایینی ظاهرا این معنا را پذیرفته است.

?اختلاف نظر بین اهل لغت، به علت استعمالات مختلف کلمه ضرر امری طبیعی است، ولی این اختلاف به فقه نیز سرایت کرده و موجب اختلاف آرای فقهی شده است.

⬅️امام خمینی در کتاب الرسائل ،در تحت عنوان فوق، فرق بین ضرر و ضرار را چنین بیان کرده است:غالب استعمالات ضرر و مشتقات آن مالی یا نفسی است، ولی کاربرد ضرار و مشتقاتش در تضییق، اهمال، حرج، سختی و کلفت شایع و رایج است. پس ضرار به معنای اخیر غلبه دارد. در قرآن مجید هم هر جا کلمه ضرر استعمال شده به معنای ضرر مالی و جانی آمده است؛ ولی هر جا کلمه ضرار آمده به معنای تضییق و ایصال حرج است؛ مانند آیه شریفه «لا تضار والدة بولدها» و آیه نازل در خصوص مسجد ضرار :«و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون». (آنانکه برگرفتند مسجدی تا بیازارند و کفر بورزند و میان مؤمنان جدایی افکنند، کمینگاهی برای آنان که با خدا و پیغمبرش نبرد کردند از پیش و همانا سوگند خوردند نخواستیم جز نیکوکاری و خدا گواه است که آنان دروغگویانند).

@mojtaba_amiri

فلسفه غیبت چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

✅فلسفه غیبت از منظر استفاده از خرد جمعی در ساخت اندیشه اسلامی چیست؟

?یکی از مباحث مهم در عصر غیبت توجه به فلسفه غیبت است به گونه ای که میتوان با تسلط به این مباحث زمینه را برای رشد بیشتر فردی و جمعی فراهم نمود به گونه ای که این مسئله منجر به رفع موانع ظهور و تعجیل در امر فرج شود انشاالله؛

?براساس برخی روایات آخر الزمانی و دوران ظهور به این نتیجه میتوان رسید که یک مولفه اساسی در عصر ظهور رشد عقول بشری در فهم سعادت دنیوی و اخروی میباشد و این رشد عقلانیت عامل مهمی در رشد فردی و اجتماعی محسوب میشود

?اما سوال این است که چگونه میتوان این رشد عقلانیت را در عصر غیبت تمرین نمود تا زمینه برای ظهور اتم آن در عصر ظهور فراهم شود؟ بنا به شواهد و قراین میتوان بیان نمود یک عرصه مهم و تبلور مشهود آن توجه به نظام ولایی با محوریت مردم سالاری دینی میباشد که این الگوی حکمرانی میتواند در عصر غیبت از طریق استفاده از خرد جمعی در همه شئون با محوریت اندیشه اسلامی متجلی شود تا در عصر ظهور این مسیر به بلوغ کامل خود منتهی گردد انشااالله

@mojtaba_amiri

✅جایگاه عقلانیت فردی؛ خرد جمعی و شورای فکری در اندیشه اسلامی کجاست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

?با توجه به آموزه های اسلامی به نظر میاید هر کدام از این موارد جایگاه و اهمیت مخصوص به خود دارند و اثبات هرکدام دلیل بر نفی دیگری نمیباشد

?به عبارت دیگر در برخی آیات و روایات به عقلانیت فردی و توجه به تفکر و عقلانیت افراد در تعیین سرنوشت خود و جامعه تاکید شده است تا جایی که یک لحظه تفکر ورزیدن که ناشی از عقلانیت است را معادل 70 سال عبادت دانستند که خود نوعی نخبگی اصیل محسوب میشود

?از سویی دیگر در برخی مطالب دیگر به استفاده از خرد جمعی توصیه شده است که لازمه ماندن در صراط حق میباشد و با صیغه جمع همچون افلا تعقلون به دنبال احیای حرکت جمعی عقلانی مییباشد

?در برخی آیات و روایات دیگر نیز به مسئله شورا و مشورت توصیه اکید شده است

⬅️نتیجه اینکه در ساحت فردی هرکدام از این موارد وزن مخصوص به خود دارند اما در ساحت اجتماعی و شیوه حکمرانی قاعدتا توجه به سمت استفاده حداکثری از عقول بشری میباشد که به نوعی منجر به خرد جمعی و مردم سالاری دینی در عرصه اجتماعی میشود

@mojtaba_amiri

مهجوریت قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

?و قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ?

?یکی از آیات مهم قرآن که ناظر بر تعامل مسلمانان با این کتاب شریف است، و در آن شکایت پیامبر(ص) از مهجوریت قرآن بدون تصریح به زمان آن مطرح شده، آیه سی اُم سوره مبارکه فرقان است. مفسران و مترجمان قرآن در باره این آیه عموماً سخن از بی توجهی به قرآن، متروک گذاشتن و وانهادن آن، و عمل نکردن به فرامین آن گفته اند؛

?یکی از موارد مهمی که امروز در کاستی های مشخصات اسلام مطرح شد: عدم پرداختن به موضوع قرآن به عنوان تنها کتاب غیر بشری و الهی عالم هستی بود؛ به راستی چرا قرآن تا این حد حتی بین اندیشمندان بزرگ اسلامی مهجور است؟!

?آیا این مهجوریت که قرآن کریم و نبی مکرم اسلام(ص)از آن خبر دادند یک امر قهری یا اختیاری است؟

?برای تغذیه اندیشه کلامی بی شک مهم ترین رکن و اساس اندیشه اسلامی را میبایستی در آموزه های ناب و بواطن اصیل قرآنی دنبال نمود، با آرزوی راه اندازی حلقه اندیشه قرآنی در جمع برادران الهی?

https://eitaa.com/mojtaba_amiri

نیاز امروز جهان اسلام چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

?امروز جهان اسلام نیاز به جهاد نظامی دارد یا جهاد اعتقادی؟!

?سال هاست مسلمین بجهت نقشه و دسیسه های دشمن به شدت در گیر اختلافات درونی هستند که روزانه منجر به کشته شدن بسیاری از مسلمین و مومنین میشود به گونه ای که این موضوع به این امر طبیعی در رسانه ها تبدیل شده است!

?دراعترافات فقط یک عضو داعش که در سوریه در زندان به سر میبرد، در مستندی اعلام میکند 900 نفر را با دستان خودش سر بریده است!!! و علت آن را بعضا استناد به آیات قرآن و تبعیت از سردمداران خود میدانند!

?به راستی امروز مدافعان حریم ولایت و اندیشه های اسلامی چه رسالت دشواری دارند! اینقدر این جهالت فراگیر است که بنام عید الزهرا(س) رسما به استناد به رفع القلم سال هاست دارند عده ای رسما و علنا خلاف شرع مرتکب میشوند و برخی افراد منتسب به برخی بیوت نیز بعضا حمایت میکند یا مخالفتی ابراز نمیکنند!!!

?فرازی از وصیت نامه علامه مصباح که به حقیقت چراغ هدایت بودند تقدیم میشود:طلب معرفت به خدا و به آنچه خدا نازل کرده، در زمان ما همانند جهاد فی سبیل الله، بلکه از برترین جهادهاست؛ زیرا خطری که اسلام و مسلمین را از ناحیه ی جهل تهدید می کند، به مراتب شدیدتر از خطری است که از ناحیه ی دشمنان می رسد، و بداند که دفاع از اسلام و دفع شبهات مربوط به اعتقادات و احکام، از بزرگ ترین راه های خشنودی خدای بزرگ است.

?چگونگی تحقق مردم سالاری دینی

بسم الله الرحمن الرحیم

?بدون شک یکی از آرمان های انقلاب اسلامی در عصر سلطه استکبار بر تمام شئون بشری احیای حاکمیت مردم در ذیل حاکمیت الله بر سرنوشت خودشان میباشد

?سوال اینجاست که چگونه میتوان این حاکمیت مردم و مردم سالاری دینی که ریشه در مبانی فکری و اعتقادی اسلام دارد را محقق نمود؟

?به نظر میاید نقطه عزیمت به این مهم نهضت تبیین و روشنگری در این عرصه میباشد که میتواند منجر به بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی در جهان اسلام گردد

?نهضت تبیین و روشنگری بجهت مبانی دینی آن میبایستی قاعدتا از پایگاه اندیشه اسلامی و روحانیت اصیل آغاز گردد همچنان که امام راحل(ره) این راه را گشودند و خلف صالح ایشان آن را استمرار بخشیدند اما این موضوع همچنان نیاز به گفتمان سازی از طریق تولید الگوی‌های مشارکت مردمی در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصاددی و …. دارد.

مساوات و برده داری

زمانی که از مساوات و برابری انسان ها سخن می گوییم، معمولا دو بخش اصلی وجود دارد، که سوال خیز است:

۱. تبعیض میان زن و مرد که می توان برای بیان برتری مردان بر زنان به برخی احکام و قوانین اسلام نیز، استناد کرد؛ که به این موضوع زیاد پرداخته شده و پاسخ داده شده که تفاوت میان زن و مرد، نه تفاوت در برتری ذاتی، بلکه تفاوت در توانایی ها و قابلیت های هرکدام است.

۲. تبعیض میان کنیزان و بردگان با انسان های آزاد و برده دار.

به این موضوع کمتر پرداخته شده و لذا، شبهه در این موضوع بیشتر است.

این موضوع نیز، با توجه به شرایط اجتماعی آن منطقه (جزیرة العرب) در آن زمان (زمان ائمه) موضوع بسیار واضح تر خواهد شد.

محققین محترم در این مورد مباحث مفصلی را به میان ‌آورده‌اند مبنی بر آن‌که شرایط اقتصادی و قبیلگی آن زمان به هیچ وجه آماده‌ی آزادی بردگان فراهم نبوده‌است در آن حد که اگر برده‌ای را آزاد می‌کردند در واقع او را از همه‌ی پشتیبانی‌هایی که قبیله برای افراد داشته‌است را محروم می‌نمودند و یکی از تنبیهات غلام آن بوده‌است که ارباب او را از نظام قبیله‌ی خود اخراج می‌کرده و بعضا دیده می‌شده که ائمه واسطه می‌شدند تا ارباب او را برگرداند. آری اسلام شرایطی فراهم کرد که با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی برده‌ها بتوانند نقش مستقلی برای خود داشته‌ باشند. ضمن آنکه آن معنای برده‌داری غیر از برده‌داری مدرنی است که غرب به آفریقا حمله کرد و مردم را از نظام زندگی خود ربود و در اختیار خود قرار داد. کتاب «برده‌ داری در اسلام» از جناب آقای حجتی نکاتی در این مورد دارد.

جنس احكام فقهی و جنسیت

? جنس احكام فقهی و جنسیت

هرچه بر ساحت جسمی و احكام و الزامات فقهی آن تكیه، و شریعت هم به همین فقه تقلیل داده، و از ساحات طریقت و حقیقت آن غفلت شود، زمینه برای جدال‌های جنسیتی فراهم می‌شود.

در غرب با اینكه زن‌ها از بسیاری حقوق پایه و اولیه محروم بودند، ولی جنبش حقوق زنان بیشتر خاستگاه اقتصادی داشت نه اقتصادی و مذهبی، برخلاف ایران و غالب جوامع مسلمان كه زن دارای احترام و كرامت نسبی بوده و وجهی برای خروش جامعه‌ی زنان علیه مردسالاری نداشته.

پیوندهای عاطفی و احساسی صرفا به میان جنس‌های مخالف (زن و مرد) منحصر نبود و آدمی به تناسب ساحات وجودی خود به پیوند ارتباط قلبی با انسان‌های مختلف – صرف نظر از جنسیت ایشان – می‌پردازد.

فرهنگ مدرن به‌مرور پیوندهای پاك و انسانی و لطیف و قلبی میان خانواده و دوستان و آشنایان را تضعیف و صرفا به پیوند جنسی منحصر كرد؛ انسان تنشنه نیز در مقابل و پس از گسست ارتباط با همسر و فرزند و پدر و مادر و خویشاوندان، در بازیابی گمشده‌های عاطفی خویش با دوستانش، از این پیوند احساسی به خوانش فیزولوژیك و جنسیتی از خود رسید و آن تمایل عاطفی را بر گرایش زیستی جنسیتی حمل كرد و به‌مرور هم‌جنس‌گرایی جدی شد.

در جوامعی كه هنوز بعضی فرهنگ‌های اصیل خانوادگی جاری است، پیوندهای انسانی و عاطفی میان هم‌جنس‌ها طبیعی است و خوانش جنسیتی نمی‌شود، مثلا در فیلم‌های تركی هنوز دیده می‌شود كه مردها در دیدار با هم مصافح و روبوسی می‌كنند، اما در فیلم‌های غربی حتی به هم دست هم نمی‌دهند.

این تقریر هم می‌تواند در كنار سایر تقریرها مورد تأمل قرار گیرد.

 

امید فشندی

10 اسفند 1400

 

اهمیت شناخت وظیفه در لحظه

 

اگر به این نکته توجه داشته باشیم که ما در زندگی خود در حال پیمودن راهی هستیم، نوع نگاه ما به وظیفه متفاوت خواهد شد.

 

راننده ای که در حال پیمودن مسیر است، لحظه به لحظه باید نسبت خود را با جاده و موانع موجود در مسیر و همچنین مسیر حرکت خود، بررسی کند.

 

انسان سالک هم که در حال پیمودن مسیر است، باید به صورت لحظه ای و به عبارتی دیگر آنلاین وظیفه خود را تشخیص دهد. به خصوص در عصر انقلاب اسلامی که اتفاق مهمی در حال رخ دادن است و تشخیص وظیفه نیاز به دقت بیشتر.

 

طلبه یا دانشجو می تواند یک وظیفه کلیشه ای برای خود مشخص کند و مشغول به انجام آن وظیفه خیالی باشد؛ اما اینکه چه میزان فعالیت های این بخش مطابق با وظیفه واقعی باشد، مشخص نیست.

 

اما اگر کسی می خواهد وظیفه خود را به درستی تشخیص داده و به صورت کامل نقش خود را ایفا کند، باید ضمن شناخت دقیق میدان، با تکیه بر اندیشه صحیح، وظیفه خود را تشخیص داده و در مسیر ایفای آن حرکت کند.

 

اللهم استعملنی لما خلقتنی له

لحاظ وجود فقری انسان، مرز بین فرهنگسازی و تربیت صحیح و غلط

 

حضرت استاد امروز در بیان آفات آزادی و آزاداندیشی فرمودند: “شعار مردم وقتی از غیر از حوزه بلند شود یقینا راه بجایی نخواهد برد و اینها خودشان زخمهایی خواهند شد. در شعار حقوق انسان و مردم سالاری اگر خدا در نظر نیامده باشد تبدیل به ضد خودش خواهد شد. ”

و سپس در ادامه نکته ی مهمی را اشاره کردند و آن اینکه “بسیار سخت است پدید آوردن فرهنگی که واقعا دوست انسان باشد”

تا بحال بارها و بارها این گزاره را تجربه کرده ام و به آن اندیشیده ام مخصوصا در طول دوره ی رشد فرزندان…

اگر مربی باشید در طول دوران تربیت به تدریخ خواهید یافت که:

میخواهید آزادی بدهید به ولنگاری کشیده میشود…

میخواهید شخصیت و عزت نفس بدهید مغرور میشود…

میخواهید اسراف نکند به بخل کشیده میشود..

میخواهید اهل دقت شود به وسواس کشیده میشود…

میخواهید وسواسی نشود به بی مبالاتی کشیده میشود

میخواهید متواضع شود دچار حقارت میشود

میخواهید منظم شود خشک و بی روح میشود

 

عجیب است علارقم  اینکه فاصله ی بین حق و باطل از شرق تا غرب عالم است اما در مقام شناخت و تفکیک، مرزشان از مو هم باریک تر است.

خیلی ظریف است مرز بین تربیتی که عزت نفس میدهد و تربیتی که غرور می آورد.

تربیتی که آزادی حقیقی میدهد و تربیتی که ولنگاری بوجود می آورد..

 

شاید بشود گفت علت اینهمه لغزان بودن مسیر تربیت انسان به هویت ربطی داشتن او برمیگردد.

هویت ربطی و فقری انسان ایجاب میکند در برنامه ی تربیتی انسان به شدت ربط به خداوند دیده شود.

هر برنامه ای که در آن انسان بما هو انسان و بدون ملاحظه ی هویت فقری اش به خداوند دیده شود قطعا ره آوردی جز تضعیف انسانیت انسان نخواهد داشت چون سیری که در نهایت طی خواهد شد برخلاف هویت و وجود فقر الی اللهی او خواهد بود.

وقتی در تربیت موجودی که همه بهره اش از دارایی و هستی، فقیر الی الله بودن است خدا دیده نشود یعنی او را وادی دهشتناکی رها کرده ای که رهاوردش تضعیف او در همه ی هستی اش است.

هر برنامه ی تربیتی به اندازه ای که توجه و وجه و قلب او را از خدایش منحرف کند به همان مقدار عامل رذالت و نابودی اوست.

اگر خودش را تشویق کردی و توجه قلبی او را از منبع کمالی که وجودا بند به آن است به خودش منحرف کردی به نوعی نابودش کرده ای-با ارمغان تکبر-

و اگر خودش را تحقیر کردی باز هم او را متوجه خودش کرده ای اما خودی که در اوج ضعف است و ارمغان این انحراف از خدا میشود مچاله شدن و در لاک خود فرو رفتن.

در مسیر تربیت یک وجود فقری باید هر حرکت و برنامه ای با گره خوردن به مفتقرإلیه رقم بخورد و الا منشأ تکیه و توجه بر غیر منبع وجود(عدم) میشود. چه آن وقتی که تشویقش میکنی و بروزش میشود غرور و چه آن وقتی که تحقیرش میکنی و بروزش میشود حقارت و ذلت.

احیا حق زن یا لگدمال کردن آن؟

اساس و پایه انقلاب صنعتی، استثمار طبقه کارگر است و سرمایه‌داران در نظام سرمایه‌داری برای آنکه کارخانه‌های خود را توسعه دهند به دنبال کارگران ارزان‌تر بودند؛ کارگرانی که طالب دستمزد بسیار پایینی باشند و جامعه هدف زنان بودند و بر همین اساس شعار آزادی زنان بر سر زبان‌ها انداخته شد البته با قصد آزاد کردن زنان از قید خانواده تا سرمایه‌داران آزادانه از آن‌ها بهره‌کشی کنند.

پس از گذشت دو قرن، زنان غربی به نحوی از خودآگاهی دست‌یافتند و نهضتی توسط خود زنان در حال شکل‌گرفتن بود که خود را از بند و اسارت و استثمار سرمایه‌داری نجات دهند. ولی فرهنگ سرمایه‌داری هم دست‌روی دست نگذاشت و هنگامی که این خودآگاهی زنان را احساس کرد، وارد عمل شد.

سرمايه‏‌دارى غربى به‏‌جاى سركوب نهضت‏ دفاع از حقوق زنان، اتفاقا برعکس همراهی خود را با این نهضت نشان داد، البته یک همراهی ظاهری. نظام سرمایه‌داری در عين همراهى ظاهرى، آرام‌‏آرام اهداف ديگرى را جايگزين اهداف اصلى آن نهضت کرد و از اين طريق به مقابله با این جریان و نهضت پرداخت و حیات خود را حفظ کرد؛ این روشی است که سرمایه‌داری برای مقابله با نهضت‌ها و جریان‌های مخالف خود استفاده می‌کند و در موارد دیگری هم به همین سبک عمل کرده است.

وقتی سرمایه‌داری دید که زنان از احقاق حقوق خود دم می‌زنند، قبل از آنکه این جریان بالنده شود و کار از دست نظام سرمایه‌داری خارج شود، خود سرمایه‌داری به استقبال این نهضت می‌رود و این جریان را به نفع خود مصادره می‌کند و شعار‌های مدنظر خودش را جایگزین اهداف این نهضت می‌کند، تا جایی که نهضتی که برای احقاق حقوق زنان شکل گرفته بود را به یک نهضت پای‌مال کردن زنان تبدیل می‌کند، نهضتی که خود زنان داعیه‌دارش می‌شوند و سردمداران اولیه این حرکت که به دنبال احقاق حقوق واقعی بودند از دور خارج می‌کند.

یک جریان انحرافی در دل این نهضت به راه می‌اندازد که با همان شعار اولیه یعنی شعار احقاق حقوق زنان، یک فضایی ایجاد می‌کند بر ضد زن و حقوق زن و از این فضا برای پیش‌برد اهداف خود استفاده می‌کند. با همان شعار احیا حق زن و به اسم آزادی ، بی‌بند و باری جنسی را ترویج می‌دهد و فضای بی‌بندباری جنسی را فراهم می‌کند و با مطرح شدن این شعار‌های انحرافی، انسان‌های متعهد از این جریان کناره‌گیری کردند.

تا جایی پیش‌ رفت که امروزه شعار احقاق حقوق‌ زنان و آزادی زنان، به معنای آزادی در بی‌بند و باری جنسی فهمیده می‌شود و جهت‌دهی این نهضت، کاملا به دست نظام سرمایه‌داری است.