منشأ ثبات اصول اخلاقی
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#یادداشت_76
#جلسه_314
#محمد_صحرایی
#منشأ_ثبات_اصول_اخلاقی
اصول اخلاقی یعنی باید و نبایدهای ثابت و پایداری که در همه ی طول تاریخ ثابت اند و تغییر نمیکنند.
حال سوال این است که منشأ این ثبات چیست؟
مرحوم علامه طباطبائی در مقاله ی اعتباریات می فرمایند انسان مبتنی بر ملائمات و منافراتی که درک میکند باید و نبایدهایی را اعتبار میکند که اصول اخلاقی در دایره ی همین اعتبارات اند.
مثلا درک نیاز به غذا یک ادراک حقیقی است و حکم به لزوم خوردن غذا یا احساس مطلوبیت غذا یک اعتبار است لذا در فرض رفع نیاز به غذا این اعتبار هم ساقط میشود.
شهید مطهری در تبیین این گزاره می فرمایند انسان یک منِ عِلوی و ملکوتی دارد که در همه ی انسان دارای ملائمات و منافرات ثابت است و یک من سِفلی دارد که در مرتبه ی حیوانیت است و ملائمات و منافراتی در مرتبه خودش را دارد.
نفس در هر مرتبه مبتنی بر ادراکات حقیقی اش اعتباراتی دارد.
برخی از اعتبارات سِفلی نفس، مثل لزوم خوردن مورد تایید منِ عِلوی و ملکوتی است اما در برخی موارد با آنها مخالفت میکند.
مثلا در ارضای غریزه ی جنسی من سفلی اعتبار مطلوبیت زنا میکند اما من علوی با آن مخالفت میکند.
اگر من سفلی پیروز شود و اعتبار من سفلی اجرا شود، شخص بعد از عمل دچار پشیمانی و احساس گناه میشود.
این احساس گناه حکایت از این دارد که حقیقت وجودی انسان همان منِ عِلوی و لایتغیّرش است که در همه ی انسان ها و در همه ی اعصار ثابت است.
مثلا شجاعت یک کمال ملائم با ذات انسان است و لذا در هر دوره ای حکم به بایدیتش میکند. اما اینکه در هر دوره و برهه ی زمانی این شجاعت چگونه بروز و تجلّی میکند و چگونه مصداق می یابد میتواند متفاوت باشد.
با این تبیین اصول اخلاقی در همه ی اعصار بدلیل ثبات ملکوت که بید خداوند است ثابت اند.
ثباتی که به ثبات خداوند برمیگردد .
تغییراتی هم که در فروع اخلاقی مشاهده میشود به ثوابتی برمیگردد که در ذات خود متغیّرند.
مثلا انسان در ذات خود و در ملکوت خود تنوّع را می پسندد و این تنوّع طلبیِ ثابت و مستقر در ذات انسان، ذیل آن اصول ثابت اخلاقی، در عالم ماده ترجمه میشود.