آزادی مفهوم تقابلی
وقتی میخواهیم «آزادی» را بشناسیم، معمولا با مقابل آن که قید و بند است، آن را میفهمیم؛ و هنگامی که میخواهیم بگوییم آزادی از چه هم معمولا میگوییم آزادی از قید و بند.
امّا آیا میتوان آزادی مطلق هم فهمید؛ بدون اینکه بخواهیم به صورت مفهوم تقابلی به آن نگاه کنیم هم میتوان در آن تامل کرد و آن را شناخت؟
ما در مفهوم وحدت، میگوییم دو نوع وحدت داریم؛ یک نوع وحدت که در مقابل کثرت است و یک نوع وحدت دیگر که هم داریم که اصلا مقابلی ندارد؛ وحدت اطلاقی.
آیا همین گونه که در وحدت، ما نوعی از وحدت را به نام وحدت اطلاقی تصور میکنیم؛ در آزادی هم میتوانیم یک نوع آزادی اطلاقی تصور کرد؟
به نظر میرسد که نمیتوان آزادی اطلاقی را تصور کرد؛ حداقل بنده تصوری از آزادی بدون تقابل ندارم؛ آزادی را کاملا مفهوم تقابلی میفهمم و نمیتوانم بدون تقابل نمیتوانم بفهمم؛ و البته باید تامل شود که کدام یک از انواع تقابل در میان آزادی و قید و بند وجود دارد؛ هر چند در نگاه اولیه میل بنده به سمت تضایف است.