هویت جامعه
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#جلسه_328
#یادداشت_82
#مثال_قابل_تأمّل
پیرامون هویت جامعه توجه به یک سری پدیده های بیرونی شاید کمک کننده باشد.
بسیار در کودکان دیده ام و خود نیز در کودکی تجربه کرده ام که وقتی به کارتونی علاقه داشتم و از دیدن آن لذت میبردم اگر دو یا چند نفر از دوستانم با من می بودند که آنها هم به این برنامه علاقه مند بودند و با هم آن کارتون را می دیدیم دیدن آن فیلم (حتی اگر حین دیدن فیلم هیچکس هیچ حرفی نمیزد) برایم بسیار لذت بخش تر میشد.
گویا در کارتون دیدن دو یا چند نفره، داشتم باچند چشم و چند وجود لذت فیلم را درک میکردم.
مثال دیگرش بازی کردن بچه ها با اسباب بازی یا سرسره ی پارک است. اگر یک همبازی و در افق فکری و سِنّی بچه با او همراهی کند در لذت بردن از بازی گویا یک اتفاق جدید می افتد و اصلا جنس لذت بردن بچه نسبت به حالتی که به تنهایی بازی میکند فرق میکند.
در این مساله، نکته ای فراتر از یک همبازی که بازی با او شکل بگیرد وجود دارد. یعنی حتی در بازی هایی که یکنفره شکل میگیرد مثل سرسره بازی هم همین تغییر لذت بردن محقق میشود.
گویا یک اتفاق و هم افزایی یا انبساط وجودی رخ میدهد که البته در این هم افزایی، هم سن بودن خیلی موثر است لذا اگر یک شخص بزرگسال بخواهد خود را در نقش همبازی یک بچه قرار دهد هرگز آن لذتی که بچه در همراهی با بچه ی هم سن خودش میبرد محقق نمیشود.
این نحوه ارتباط حتی بین دو کودک چند ماهه هم دیده میشود.
کثیرا تجربه کرده ام که یک کودک مثلا یک ساله همه ی توجهش در یک جمع به کودک یکساله ای است که در جمع حضور دارد و انس و ارتباطش با او به گونه ی دیگری است.