ما همواره گرفتار خدای وهمی هستیم
#یادداشت_مشخصات_اسلام
# محمد_صحرایی
#جلسه_332
#یادداشت_85
ما همواره گرفتار خدای وهمی هستیم.
همانطور که در فلسفه همواره گرفتار وجود توهمی هستیم، وجودی که در مقابل ماهیت سر بر می آورد و ما همیشه در دوراهی وجود و ماهیت قرار میدهد.
همیشه وقتی از علم اسلامی سخن میرود مثالهایی یخ زده میشود.
مثالهایی از این جنس که مدام قرار است آنچه در صحنه دیده میشود با تلاش ذهن معلول ما به خدای وهمی پینه و چفت و بست زده شود.
وقتی از علم و تمدن اسلامی حرف میرود یاد شعر خواندن سر صحنه های مختلف میفتیم…
یاد احیاء یک فاز ذهنی و حالی، به موازات آنچه که در بیرون هست…
آخر این چه تجلی ای است یا بهتر بگوییم این چه خدایی است که باید با تلاش امثال حقیری چون من به تجلیاتش گره زده شود.
می رویم در طب، یک فرد را با ماهیات مخلوق خداوند درمان میکنیم…
بعد سائلی پیش میآید که پس خدایش کو؟ ..
باز میگردیم دنبال چفت و بست پیدا کردن با خدا و با همه ی نخبگی هایمان پاسخ میدهیم:
خب وسط کار توجه کن که این خداست که خالق این داروهاست…
خداست رساننده ی اثر دارو به این اعضاست…
خداست که مبدأ علم طب را توسط انبیاءش بما آموخت…
خب خداست که….
خلاصه با خدای وهمی مان روز و شب میگذرانیم و خوشیم…
بعد به این میگوییم اسلامی شدن علوم.
و حال آنکه باید با خدا ببینیم.
اصلا راه شناخت معلول از شناخت علت میگذرد.