سهله و سمحه در فقه
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#حامد_خواجه
#یادداشت_125
#جلسه_341
بسم الله الرحمن الرحیم
⭕️سهله و سمحه در فقه
سهله و سمحه بودن شریعت اسلام، یکی از مشخصاتی است میتوان از آن به عنوان گذرگاهی که البته بسیار حساس و خطرناک است، برای سنجش فهم دینی استفاده کرد. اگر فهمی از دین داشتهایم که سازگاری با سهله و سمحه ندارد، باید در فهم خود تجدید نظر کنیم.
برای وارد کردن سهله و سمحه در فقه باید این مشخصه را به یک قاعدهی فقهی تبدیل شود و به اثبات حجیت آن پرداخته شود. البته قبل از آن لازم است بررسی شود که سهله و سمحه در قواعد فقهی موجود آمده است یا نه؟
اولین قواعدی که به ذهن خواهد رسید، قاعدهی لاضرر و قاعدهی لاحرج است. یک نکتهای که خوب است در این قسمت مورد توجه قرار گیرد این است که آیا این دو قاعده یکی هستند یا نه؟ اکثر فقها این دو قاعده را متفاوت از همدیگر میدانند ولی در مقام کاربرد، کاربرد این دو قاعده را یکسان میدانند. استفاده از قاعدهی لاضرر و لاحرج در بین فقیهان رواج داشته و دارد ولی از قاعده سهله و سمحه، استفادهای نشده است و کمتر مورد توجه بوده است ولی میتوان در همین قاعدهی لاضرر و قاعدهی لاحرج، روح قاعدهی سهله و سمحه را دید. لذا نمیتوان به راحتی گفت که در فقه از سهله و سمحه بودن شریعت استفاده نمیشود و مدنظر فقها قرار نمیگیرد.
البته برای روشن شدن این بحث، لازم است که مراد از سهله و سمحه را هم روشن کنیم، اینکه میگوییم شریعت سهله است یعنی چه؟ یعنی مقابله با رهبانیت دارد و زندگیگرا است؟ یعنی در مقایسه با دیگر ادیان و مکاتب آسانگرفته است؟ بهازای ثمرات این شریعت و یا بهازای حق الهی مقابل آن آسان است؟
در فقه بیشتر بر سمحه بودن شریعت تاکید میشود و سهله بودن آن کمتر مورد توجه است، مثلا اگر معنای سهله بودن شریعت، زندگیگرایی شریعت باشد، باید در مباحثات فقهی و در استنباطات فقهی، جایی برای زندگی و زندگیگرایی هم در نظر گرفته شود، که در ظاهر چنین چیزی دیده نمیشود.