اسلام فردی یا اجتماعی؟
#یادداشت
#یادداشت_81
#مشخصات_اسلام
#جلسه_343
#سعید_خورشیدی
#اسلام_فردی_یا_اجتماعی؟
حکمت متعالیه افزون بر مقاصد برهانی و فواید سلوکی، ابزاهای فهم به دست می دهد.
میشد به جای استفاده از عبارت ” وحدت در کثرت و کثرت در وحدت” و پذیرفتن اتهام کژتابی و رهزنی تفکر، خیلی مدرسی پیش رفت و هرکدام از وحدت و کثرت را در محل خودش روشن نمود و توضیح داد که مقصود از کثرت و مقصود از وحدت چیست !
اما به نظر می آید این عبارت میخواسته نحوه ای از جامعیت را که در هستی نهفته بر ملا کند.
واقعا نمیشود کثرت را از عالم نفی کرد ، همانطور که واقعا نمیشود وحدت را از عالم نفی کرد !
البته برای بیان این شیوه وجود، پناه میبریم به تئوری تشکیک !
اسلام اگر مکتبی جامع است باید چنین جنسی از جامعیت را داشته باشد که بتواند هر دو طرف محور را پوشش بدهد.
او میخواهد جهان را اداره کند و جهان واقعا هر دو محور را دارد : فرد و اجتماع
نمیتوان نفی فردیت را به اسلام نسبت داد ! همانطور که نمیتوان نفی اجتماعی بودن را به اسلام نسبت داد.
اجتماعیت در فردیت و فردیت در اجتماعیت است ظاهرا !
اسلام در صحنه اجتماعی امر به معروف، به ضرر فردی توجه میکند و در صحنه فردی نماز شب دعا برای 40 مومن را مستحب میشمارد !
البته برای فهم و بیان این جامعیت و شاملیت نیاز به یک تحلیل و یک تئوری داریم. احتمالا “افزایش سعه وجودی شخصی تا اندازه اجتماع” اینجا قرار میگیرد.