تکلیف محوری روی پایه های حقوق محوری
#یادداشت
#یادداشت_83
#مشخصات_اسلام
#جلسه_344
#سعید_خورشیدی
#تکلیف_محوری_روی_پایه_های_حقوق_محوری
در بین عرف اینطور جا افتاده که عشق قاعده و قانونی ندارد.
وضعیت مفاهیمی که بعنوان مصداق رویکرد ارتقایی اسلام از ادبیات حق به ادبیات تکلیف ذکر شد، مانند مواسات و برادری و مانند اینها نیز تقریبا همینطور است. خارج از قاعده هستند و البته چه بسا فراتر از قاعده !
ممکن است گفته شود : نظام حقوق و تکالیف یک نظام است و نظمی دارد، منتهی برای ارتقا به فضای تکلیف و عشق ، باید این نظم به هم بریزد . البته ما زمانی که قرار باشد نظم رو به پایین به هم بریزد ، نمی پذیریم ، اما اینکه این نظم رو به بالا به هم بریزد ، مطلوب ماست.
اما میدانیم که نظم اجتماعی مطلوب است و ما وقتی میتوانیم برای مطلوب بالاتر این مطلوب را ذبح نکنیم، بهتر است نکنیمو
لذا بهتر است زاویه را کمی تغییر داده و به جای اینکه بگوییم برای ارتقا به ادبیات تکلیف ، باید نظم ادبیات حقوقی را به هم زد ، بگوییم ، برای ارتقا به ادبیات تکلیف باید اولا نظم حقوقی را محکم گرفت و در مرتبه بعد، در همان نظم جایگاهی برای ارتقا اندیشید.
در مقام عمل اگر ادبیات حقوقی درست مستقر نشده باشد و در روند ارتقا به ادبیات تکلیف لحاظ نشود، ممکن است ادبیات حقوقی آرام آرام به دست فراموشی سپرده شود و ساختمان رفیعی که ساخته شده و طبقات بالای عشق را م شامل میشود با از دست دادن پایه های حقوقی ، فرو بریزد.