تحلیل_وجودی_از_تقدم_عشق_بر_حق
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_99
#جلسه_344
#تحلیل_وجودی_از_تقدم_عشق_بر_حق
در صحنه ی وجودی انسان عشق مقدم است یا عدالت؟
پاسخ به این سوال خیلی ساده است آنگاه که وجود انسان را یک وجود ربطی و در نیتجه یک وجود عاشق خدا بدانیم.
شما در نسبت به مخلوقات خداوند به حکم خداوند (اعم از حکم تکوینی و تشریعی) وظایفی دارید.
این وظائف را اگر به خودی خودش و در نسبت با افراد ذی حق ببینیم بدون در نظرگرفتن معشوق حقیقی یعنی خداوند، این وظائف رنگ حقوق بخود میگیرند
مثل اینکه شما موظف هستید برای اهل خانه میوه و لباس و غذا بخرید و نیازهایشان را تامین کنید.
اما همین افراد اگر به خدا منتسب شوند یعنی عباد الله و عیال الله محسوب شوند و ربطشان به خداوند در نظر گرفته شود همه ی آنچه که سابقا بوی أداء حق داشت الان بوی عشق به خود میگیرد. دیگر خرید برای عیال الله است و صدقه است و هر قدمش بی نهایت را در می نوردد.
نگویید عشق کار عدل را به هم میریزد چرا که آنجا که پای معشوق جقیقی یعنی خداونددر افعال انسان باز شد یعنی انسان در مسیر فطرت وجودی خود گام برداشت همه ی مصالح هم در سطحی بالاتر از حق رعایت خواهند شد. چرا که وجود همه اش علم و همه اش کمال و خیر است.
اتفاقا درمسیر عشق عدالت در سطح بالاتری و مهیمن بر عدالت فقهی حاصل میشود.
محبت مرد به همسرش آنگاه که او را هدیه و امانت خدا بداند بسیار متفاوت و مهیمن بر محبتش به همسرش است آنگاه که محبت کردن به همسر را یک وظیفه و حق همسر بداند.
عشق سطح احقاق حق را آنقدر بالا خواهد برد که حق هرگز خوابش را هم نخواهد دید.
و اصلا عشق است که به حقوق معنا میدهد و حقوق را به موقف صحیح شان می برد.
مثلا همسر بعنوان تجلی جمال الهی در زندگی مان حقوقی خواهد داشت که لطافت همه ی وجود این حقوق را فراگرفته بخلاف تفسیر خشک حقوق از ضرورت دادن حقوق همسر که بیشتر صورت معامله و عوض و معوض دارد