فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_269
#جلسه_349
💠 فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!
شورا را به دو معنا می شود گرفت 1. مشورت گرفتن و تصمیم گیری نهایی توسط خود فرد 2. مشورت گرفتن و تصمیم نهایی جمعی.
واقع این است که مدل اول مدلی است که در نهایت به حذف شورا خواهد انجامید. وقتی شخص مخصوصاً در سطوح حاکمیتی به یک اشرافی می رسد، و بر اساس این اشراف به یک تحلیل و راهکاری می رسد، هر چه هم نخبگان خلاف آن به او مشورت بدهند (ولو احتمال زیاد عقل جمعی نخبگان دارد بهتر تحلیل می کند) او خلاف آن مشورتها تصمیم خواهد گرفت، و نهایتاً این جمع را مزاحمی برای خود خواهد دید که دائماً سر راه او سنگ اندازی می کنند و لذا از اصل قید آن را می زند.
وقتی خود را عقل برتر بدانیم دیگر «شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» که اثر مشاوره در روایات دانسته شده است معنا ندارد، وقتی در تصمیم گیری به جای اعتماد به عقل جمعی خود را تصمیم گیر نهایی بدانیم انفراد به رأی است که فرمود لَا رَأْيَ لِمَنِ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ. [بحار، ج72، ص 105] بلکه بالاتر وقتی مشورت گرفته می شود و چون تصمیم گیر را خود می دانیم نه جمع، به مرور و در تکرار یک نوع استبداد رأی به جای مشارکت در عقول، برای ما شکل می گیرد و نتیجه اش هلاکت است که فرمود: «مَنِ #اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ #هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» [وسائل الشيعة، ج12، ص: 40]
به نظر روایاتی که تصریح می کند که وقتی مشورت گرفته می شود نباید خلاف مشاوره داده شده عمل کرد، ما را به این سمت می کشاند که مشورت را نباید به طور مطلق اینطور معنا کنیم که بقیه نظر می دهند و من تصمیم می گیرم، بلکه باید برای عقل جمعی احترام قائل بشویم.
فَإِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ النَّاصِحُ الْعَاقِلُ #فَإِيَّاكَ_وَ_الْخِلَافَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ الْعَطَبَ. [وسائل الشيعة، ج12، ص: 42]
اسْتَرْشِدُوا الْعَاقِلَ وَ #لَا_تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا [بحار، ج72، ص: 100]
بلکه بالاتر از احترام حتی اگر فهم خودمان خلاف عقل جمعی است، به خود بگوییم که وقتی این افرادی که شرایط مشاوره را دارند (عاقل / وَرِع / ناصح / متدین / راستگو و برادر / حلیم / با تجربه / با تقوا / خدا ترس / مطلع در موضوع مورد مشاوره) [1] چنین مشورتی می دهند، شاید من دارم اشتباه می کنم و احتمال زیاد این جماعت دارند درست می گویند که فرمود:
ما استنبط الصّواب بمثل المشاورة [الحیاة ترجمه احمد آرام، ج1، ص: 315]
الِاسْتِشَارَةُ #عَيْنُ_الْهِدَايَةِ. [وسائل الشيعة، ج12، ص: 40]
یک نکته هم می شود اضافه کرد آن هم اینکه مخصوصاً در لایه های حاکمیتی نیاز به پشتیبانی نخبگانی وجود دارد، لذا اصل مشاوره و استفاده از عقل جمعی نخبگان یک پشتیبانی جدی برای ادامه مسیر درست خواهد کرد، لذا فرمود: «#الْحَزْمُ (دوراندیشی) مُشَاوَرَةُ ذَوِي الرَّأْيِ وَ اتِّبَاعُهُمْ.» [وسائل الشيعة ؛ ج12 ؛ ص39] و همچنین فرمود: «لَا #مُظَاهَرَةَ (پشتیبان) أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ [همان] / وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ [همان، ص40]»
[1] همه این موارد در روایات به عنوان شرایط کسی که با او مشورت گرفته شود ذکر شده است. رجوع شود به #يادداشت_268 مورد 4