چند گزاره ی مهم در مورد عقل فطری در نظر علامه طباطبایی:
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#جلسه_358
#یادداشت_101
چند گزاره ی مهم در مورد عقل فطری در نظر علامه طباطبایی:
چیستی:
عقل فطرى آن حقيقتى در انسان است كه به وسيله آن خير از شر در امور عملى(صلاح از فساد) و حق از باطل در امور نظرى تشخيص داده مى شود .
عقل فطری انسان در حالتی فعلیت پیدا میکند که انسان در حالت تعادل قوای فطری باشد یعنی جانب شهوت یا غضب و سایر قوا از حیطه ی فطری خود خارج نشده باشند.
عصمت عقل فطری:
عقل فطری انسان معصوم از خطا و اشتباه است زیرا محال است تکوین عالم، عقل فطری را برای تشخیص حق از باطل در انسان به ودیعه بنهد در حالیکه قبلش بین عقل(موجود) و خطا(معدوم) رابطه برقرار کرده باشد.
و اینکه گاهی میبینیم که عقل انسان خطا میکند بدلیل خارج شدن قوای غضب و خشم و شهوت از حالت فطری و اعتدال است که در چنین حالتی دیگر عقل فطری نیست زیرا عقل مورد نظر در قران عقلی است که در حالت سلامت فطرت به انسان دست میدهد.
تقسیم عقل به عقل نظری و عملی
در انديشه علّامه عقل فطرى به عنوان حقيقتى معرفى شده كه به وسيله آن خير از شر در امور عملى و حق از باطل در امور نظرى تشخيص داده مى شود، مى توان گفت عقل انسانى دو گونه فعاليت مى تواند داشته باشد: فعاليت ادراكى و فعاليت عملى. و به اعتبار همين فعاليت هاى دوگانه، عقل به دو قسم نظرى و عملى قابل تقسيم مى باشد.
الف. عقل نظری
علامه حيطه كاركرد عقل نظرى را تشخيص حقيقت هر چيز مى داند و نه حكم به بدى و خوبى چيزى و رفتارى، از این رو موطن عمل عقل نظرى معانى حقيقى و غيراعتبارى است،
چون اين گونه مدركات عقلى براى خود ثبوت و تحققى مستقل از عقل دارند، و ديگر براى عقل در هنگام ادراك آنها عملى باقى نمى ماند جز اخذ و حكايت، و اين همان ادراك است و بس، نه حكم و قضاء
ايشان همچنين در خصوص منشأ عقل نظرى معتقداست:علوم كلى وفكرى كه همچون بديهيات عقلى نه ربطى به اعمال خوب و بد انسان دارد و نه ربطى به خواص اشيا، بلکه وديعه اى الهى است كه با تسخير و اعطا نصيب انسان شده است.
ب. عقل عملى
عقل عملى از ديدگاه علّامه عقلى است كه به حسن و قبح حكم مى كند، و براى ما مشخص مى كند چه عملى حسن و نيكو، و چه عملى قبيح و زشت است
ايشان موطن عمل عقل عملى را عمل آدمى دانسته است، آن هم عمل نه از هر جهت، بلكه از جهت اينكه آيا صحيح است يا نه، جايز است يا باطل، و هر معنايى كه از اين قبيل باشد امورى اعتبارى خواهد بود كه در خارج تحقق و واقعيتى ندارد، تنها محل تحققش همان موطن تعقل و ادراك است، و همين ثبوت ادراكى بعينه فعل عقل است و قائم به خود عقل، و معناى حكم و قضا همين است
علّامه طباطبائى منشأ علوم عملى را مانند علوم عقلى الهام از ناحيه حق تعالى مى داند. ايشان با استناد به آياتى همچون فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (شمس: 8) و فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيها (روم: 30) معتقد است: درستى و نادرستى افعال به وسيله عقل نظرى و يا حس قابل كشف نيست، بلكه خداوند آن را در فطرت و قلوب انسان ها قرار داده است