#تقریر جلسه360-140009
#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_360
#تقریر
جلسه360-140009
🔰14. [ضدیت با ضد عقل]
اینکه عقل را از منابع احکام بدانید در سیاق بیان کردن مراد شارع است و هم عرض کتاب و سنت و اجماع قرار می گیرد.
اینکه شما بگویید که عقل به عنوان رسول باطنی در کنار کتاب است. یؤتی الکتاب و الحکمه. این را اصول فقه ما نمی تواند از آب دربیاورد. به نظر من هنوز به این مرحله نرسیدیم که بتوانیم به گونه ای که دین تهدید نشود، عقل را بتوانیم در جایگاه خوبی قرار دهیم. هنوز بلوغ دینی ما در این حد نیست.
عقل مؤمن یعنی قبلا شما در او درد الهی ایجاد کردید. یعنی او دارای قبله است. موضوع حساس و خطرناک است. علتش هم این است که تا به حال زندگی تمیز دینی را از آب درنیاوردیم، به خاطر همین هم طمع نکردیم به شکوفایی این فکر بکنیم. ولی اگر یک زندگی دینی تمیز درست کنیم و از مواهب شریعت استفاده کنیم و بعد عقل مومن شود. و بعد بگوییم که خود تو هم می توانی فعال کنید به نیت دریافتن حقایق.
این تعبیر شنیعی به نظر می رسدکه شما بگویید که بحث مرادات شارع نیست. البته این هم یک جوری مراد شارع است ولی منظور این است که حقیقت را دربیابید و البته بستر توحیدی است و پارادایم را نقل فراهم کرده است یعنی یک فهم تفسیری و استنباطی.
واقعا هنوز به این مرحله نرسیده ایم. این مرحله از نظر شهید مطهری، مرحله خاتمیت است و خاتمیت اینجا معنا پیدا می کند. ایشان می گوید معنای خاتمیت این است که رسالتی برعهده ی عقل قرار گرفته است. دین کامل عرضه شده شده است. ما الان در شریعت خاتم هستیم. این شریعت خصلتش خاتمیت است. نبوت خاتم است. این شریعت و نبوت خاتم روی یک چیزی حساب می کند. ما می گوییم که معصومین کلهم نور واحد بودند و ما فقدان ایشان را حس نمی کنیم و همین طور ادامه دارد. پس یک چیزی در اندیشه ی کلامی ما مبهم است. آن هم اینکه دیگر پیامبری نیست. شیعه دزدکی می گوید که هست، این معصومین هستند. شما نارسایی فکر تاریخی دارد و قبول ندارید که پیامبری نیست. یعنی حضرات ائمه را دارید پیامبر فرض می کنید. آن موقعی که داشتید پیامبر را تعریف می کردید، یک جوری تعریف نکردید که زمانی که پیامبر نبود، بفهمید و حس کنید.
خود امیرالمؤمنین می فرماید پس از پیامبر ضربه ای به من وارد شد که اگر بین کوه های زمین تقسیم می کردیم همه پودر می شدند. آه و افسوس هایی که می خورند و … . معنای این چیست؟ شیعه که اوصیا را جدی می گیرد، اینجاها نارسایی کلامی دارد و دین ختمی را نمی تواند توضیح دهد.