اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_278
#جلسه_361
💠 اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین
2️⃣ دیدگاه حضرت آیت الله عابدی شاهرودی
ایشان رابطه را در حد تعامل بخشی از گزاره های عقلی که آن را #عقل_همگانی می شمارند می دانند.
می فرمایند: ««از ديدگاه قاصر من نظام هستى و نظام عقلى و نظام شرعى و اخلاقى، داراى يك پيوست ژرف و فرازنده و گسترده است كه شگفتىهاى آن و رازهايش پايان ندارد. بر اين اساس است كه طبيعتِ عقل، كه #خرد_همگانى است، از سوى نصوص دينى مَدرك و حجّت درونى ناميده شده است كه پيوست موجود خردمند و اخلاقيتپذير را با حجّت برون ذهنى و جهانى- كه پيغمبران و امامان معصومند- امكان پذير مىسازد. عقل اكتسابى و خاص كه غير ضرورى و غير همگانى است و در اكتساب نظريات به كار مىرود، گرچه مُمّد است و براى ما موجودات خطاپذير، سرمايه است، اما مَدرك درونى نيست. مَدرك درونى تنها عقل همگانى مىباشد كه معيار استدلال و سنجش و ادراك است. البته عقل همگانى براى كُنشهاى خود مرحله عقل خاص را به كار مىبرد اما تا جايى كه محدود به شرايط و حدود عقل خاص است ديگر رتبه عقل همگانى را ندارد.
ذات خدا مقوّم چيستى دين مىباشد و چون عقل همگانى با اينكه به چيستى اجمالى دين راه مىبرد و هستى اجمالى آن را تصديق مىكند اما به تفصيلات آن آگاهى ندارد و ممكن هم نيست به خودى خود آگاه شود، و باز چون عقل اكتسابى طريق تضمين شده نيست، بدين جهت مىبايد در نظام هستىِ امكانى، راهنمايان معصوم از سوى خدا تقرير شده باشند تا سنخ دين را با تفصيلات آن به بندگان خدا ابلاغ كنند.
عقل بدين شيوه تضمين شده به شناخت دين و شناخت پيغمبران و امامان معصوم راه مىيابد. سپس از قانونِ اقتضاىِ نظام الهىِ عالم- كه وجود دليلهاى لازم و كافى را براى شناخت آن راهنمايان ايجاب مىكند- به شناخت پيغمبران خدا و رسالت ختميّه رسول خدا و شناخت امامت ختميّه دوازده امامِ تعيين شده از سوى خدا به طور تضمين شده نايل مىشود. بدين گونه در اين تراز عالى بين عقل و شرع رابطه دو سويه برقرار است. در ترازهاىِ اشتقاقىِ بر آمده از اين تراز تا آنجا كه عقل همگانى كفايت مىكند ملازمه برقرار مىباشد.»
مقدمه شرح نهایه (فروغ حکمت) ج 1، ص 30-31
به عبارتی ایشان کل ما حکم به العقل حکم به الشرع را صرفاً در دایره #عقل_همگانی قائل است، اما اگر عقل اکتسابی شود دیگر این ملازمه برقرار نیست. چون نظرهایی که در عقل اکتسابی داده می شود را در معرض ابطال می دانند، لذا عقل به جای اینکه بخواهد تلاش کند که یک طرف قانون ملازمه قرار بگیرد، باید تلاش کند که امکانات خود اقتضائات هستی را در نظر گرفته و نظریات خویش را نقد کند تا به مرحله همگانی عقل نائل شود. به عبارتی تلاش کند همه این مسائل را به عقل همگانی برگرداند، البته ایشان قائل است که این برگرداندن به عقل همگانی نیز کار عقل خاص است و خطابردار است.
در جمعبندی این بحث می فرمایند:
«اين شيوهاى است كه در نظام كُلّ، منبعث از نظام مشيّت الهى براى ما انسانهاى محدود و تدريجى و ممكنالخطا مقرّر شده است و هيچ فرايندى براى اكتساب علم در هيچ زمينهاى براى ما جز اين فرايندى كه قانون محدوديت و تدريجى بودن و امكان خطاپذيرى، آن را تنظيم و تحديد مىكند وجود ندارد.»
مقدمه شرح نهایه (فروغ حکمت) ج 1، ص 32
همانطور که در یادداشت قبل اشاره شد، جناب استاد یزدانپناه معتقد هستند که نباید عقل همگانی را به این میزان محدود کرد، بلکه باید قضایای قیاساتها معها، و شهود عقلی و حتی استدلال های عقلی قطعی را نیز به این عقل همگانی افزود.
🔷 برگرفته از جلسه 44و45 درس شرح تفسیر المیزان 15 دی 1395