#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_281
#جلسه_364

💠 دوگانگی سودمندی و بیکاری و آزاردهندگی هویتی طلاب!

شهید مطهری فلسفه «کار کردن» را سه چیز می داند،
1. کار بهترین عامل سازنده فرد و جامعه و بیکاری عامل فساد (فعال بودن / مبارزه با بی تحرکی)
2. بهره دادن به جامعه در مقابل بهره هایی که از جامعه می گیریم. (سودمندی / مبارزه با بیهودگی)
3. سربار و کَلّ بر جامعه نبودن (امرار معاش – مبارزه با بیکاری)

چون معنای اول مطلق فعالیت را مد نظر قرار داده است، هر مصداقی از فعالیت که آورده شود معنای اول حاصل می شود، و چون فعلاً این دو مورد استقرائاً برایمان مطرح است و اقسام و انواع کارها را می شود ذیل این ها قرار داد، باید گفت که 2و3 مصداق 1 هستند، لذا نقطه تمرکز را بر این دو مورد می بریم. البته ممکن است مصادیق اختصاصی برای مورد 1 نیز بتوان در نظر گرفت، آن هم در حالتی است که یک فعالیت کاملاً شخصی و برای رشد و نشاط شخصی خود فرد انجام می شود، که هم در این بحث نگاه ما به فضای اجتماعی است و هم می توان همان را تمهیداتی برای سودمندی برای جامعه دانست.

به نظر می رسد حالت مطلوب این باشد که که مسیر امرار معاش با مسیر سودمندی برای جامعه یکی باشد. یعنی همان فعالیتی که بهره دادن به جامعه در مقابل بهره گرفتن از آن است، راه امرار معاش شخص نیز باشد.
اکثر افراد جامعه به همین صورت هستند، مثلاً معلم، پزشک، مهندس، قاضی و … هم سودمندی شان برای جامعه همین خدماتی است که ارائه می دهند، و هم مسیر امرار معاششان از همین طریق است.
وضعیت فعلی طلاب به این شکل است که این دوگانه در زندگی اکثر آن ها مستقر شده است، مسیرهایی که برای سودمندی آن ها در جامعه دیده شده است به نحو عمده مسیر امرار معاششان نمی شود.

اگر این دو مسیر از هم جدا شوند در جهات متعددی دشواری می آفرینند.
1️⃣ دشواری ناشی از کمبود زمان
اولین دشواری این است که معمولاً هر دو طرف وقت مکفی می طلبد، مخصوصاً وقتی که یکی از آن ها تفنن و فوق برنامه نباشد؛ و شخص در جمع کردن بین این دو به سختی زیادی مبتلا می شود.
2️⃣ دشواری جمع کردن بین دو فضا
سختی بعدی این است که هر شخصی نمی تواند، بین این دو فضا جمع بزند؛ هر فضایی اقتضائات خاص خودش را دارد و انسان را به سمتی می کشد، لذا به شکل عمده موفق نمی شوند، یا به سمت یکی از این ها می کشند که به معنای خداحافظی نسبت به بخشی از هویت یا نیاز خویش است؛ یا دائماً در حال رفت و برگشت بین این دو هستند که معمولاً بعد از مدتی خستگی و افسردگی ایجاد می کند.
3️⃣ ایجاد مشکلات هویتی
اگر در این دوگانه شخص به سمت فعالیتی برای امرار معاش کشیده شود، زندگی تخصصی او که هویت خود را با آن تعریف کرده است، از او فاصله می گیرد و بعد از مدتی هم در فضای شخصی و هم اجتماعی ملطوم واقع می شود و دچار بحران های هویتی و شخصیتی می شود. مگر اینکه به صورت کامل با آن هویت طلبگی خود خداحافظی کند که معمولاً اینطور نمی شود و لا اقل آن بحران های شخصیتی تا آخر آزارش خواهد داد.
4️⃣ ایجاد مشکلات معیشتی
اگر در این دو گانه شخص هویت طلبگی خود را محکم نگه بدارد و بخواهد از همین مسیر برای جامعه سودمندی داشته باشد، به مشکلات معیشتی و عدم توانایی تأمین عائله خود گرفتار می شود؛ و معمولاً این انفعال که دائماً یک عزت سوزی و سرکوب شدن شخصیتی را با خود به همراه دارد باعث می شود که در همان بخش طلبگی خود هم نتواند به اندازه کافی سودمندی داشته باشد.

❇️ به نظر می رسد این مشکل به صورت عمده لاینحل باقی می ماند و یکی از عوامل اساسی انفعال روحانیون و طلاب در جامعه را شکل داده است.
عمده افراد در یک رفت و برگشتی بین این دوگانه باقی خواهند ماند، و هم وجهه خانوادگی و اجتماعی شان دچار خدشه می شود، و هم خودشان به لحاظ شخصی و شخصیتی منفعل و سرخورده می شوند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها