تفاوت استثمار با استخدام به عنوان یکی از قواعد شکل دهنده به حیات اجتماعی، در بیان علامه طباطبایی
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_284
#جلسه_367
💠 تفاوت استثمار با استخدام به عنوان یکی از قواعد شکل دهنده به حیات اجتماعی، در بیان علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی در مقاله ششم کتاب شریف #اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم که به بحث نظریه خودشان در باب #اعتباریات می پردازند، یکی از اعتباریات قبل الاجتماع را #اعتبار_استخدام_و_اجتماع می دانند، نظر ایشان این است که ما همانطور که در تعامل با طبیعت و سایر جانداران برای حفظ بقای خود آن ها را مورد استفاده قرار می دهیم، وقتی با موجودی هم نوع خود برخورد می کنیم به فکر استفاده از وجود او و افعال او می افتیم. لذا این اصل استخدام است که باعث شکل گیری جامعه می شود، نه اینکه جامعه ای بر اساس تعاون شکل بگیرد و بعد تقسیم کار اجتماعی شکل بگیرد؛ به عبارتی اجتماع، فرع استخدام بوده و در اثر پيدايش توافق دو استخدام از دو طرف متقابل مىباشد نه اينكه طبيعت، انسان را مستقيماً به چنين انديشهاى رهبرى نمايد.
اما باید دانست که اصل استخدام نمی خواهد بگوید که انسان بالطبع دنبال استثمار دیگران است، همانطور که مدنی بالطبع بودن انسان به معنای ساخت جامعه بی طبقه کمونیستی نیست. بلکه منظور جناب علامه این است که «انسان با هدايت طبيعت و تكوين پيوسته از همه سود خود را مىخواهد (اعتبار استخدام) و براى سود خود سود همه را مىخواهد (اعتبار اجتماع) و براى سود همه عدل اجتماعى را مىخواهد (اعتبار حسن عدالت و قبح ظلم)»
لذا حضرت علامه به صراحت می فرمایند:
«نبايد از كلمه «استخدام» سوء استفاده كرد و تفسير ناروا نمود. ما نمىخواهيم بگوييم انسان بالطبع روش استثمار و اختصاص را دارد چنانكه يك ملتى در پس پرده آزادى بخشى و الغاى برده فروشى به نام «استعمار» و «استملاك» و «قيمومت» و «تحتالحمايه» و هزار نام ديگر، ديگران را زين به پشت و لگام به دهان زده و سوار شوند يا جنس دو پا را مانند چارپايان خريد و فروش بنمايند و معنى بردگى و بدبختى و پستى را با الفاظ شيرين «آزادى» و «خوشبختى» و «پيشرفت» تأديه كنند و به روى هر حقيقتى اسم «كهنه» و «پوسيده» گذاشته و به دور اندازند.»
برگرفته از مجموعه آثار شهيد مطهري (اصول فلسفه و روش رئاليسم(1 – 5))، ج6، ص: 437-433