رابطه کلام انقلابی و اندیشه کلامی

در تعریف کلام انقلابی می گوییم:
«کلام علم پشتیبانی از زندگی دینی است، برای زیست دینی باید طعام و خوراک اعتقادی متناسب آن آماده شود که هر آن در سوخت و ساز حیات به کار می آید. متکلم به یک پدیده اجتماعی به نام «اندیشه دینی مردم»(عقاید امّت) نگاه می کند، می‌داند که این ذهن جمعی هویت جمعی آن ها را شکل می‌دهد، پس اقدام به ذهن‌پروری می کند. حال اگر زندگی اجتماعی در حد و اندازه‌های یک انقلاب بالا آمد، به تغذیه‌ اعتقادی متناسب با این زیست مترقی احتیاج خواهد داشت. و اگر علم کلام پشتیبان زندگی انقلابی قرار گرفت به آن «کلام انقلابی» می گوییم.»
سوالی که مطرح می شود این است که ربط بین کلام انقلابی با اندیشه کلامی چیست؟

با توجه به اینکه معنای کلام انقلابی را گفتیم، اگر معنای اندیشه کلامی معلوم شود می توانیم سخن از نسبت این دو برانیم؛ (پیش فرض این است که دو واژه کلام که در کلام انقلابی و اندیشه کلامی به کار برده شده هر دو به یک معنا هستند، یعنی همان علم پشتیانی کنند زندگی دینی از ناحیه اعتقادات)

اندیشه کلامی می تواند به دو معنا به کار برده شود،
1️⃣ اعتقادات پشتیبانی کننده زیست دینی من که برای من بومی و درونی شده است.
اگر به این معنا بگیریم اندیشه کلامی می شود، آن بخشی از اعتقادت پشتیبانی کننده از زیست دینی من که برای من نهادینه و درونی شده است؛
در این صورت باید گفت که کلام انقلابی اعم از اندیشه کلامی است، یعنی خیلی از سطور کلام انقلابی هست که یا من برای زندگی دینی خود به آن نیاز دارم و هنوز برای من درونی نشده یعنی عینک آن بر چشم من نصب نشده و من مبتنی بر آن محتوای کلامی نگاه و تحلیل نمی کنم؛ و یا سطوری است که شخص من به صورت بالفعل برای زیست دینی الان به آن ها نیاز ندارم ولی جامعه دینی برای زیست دینی به آن ها نیاز دارد، و یا حتی برخی افراد دیگری از جامعه برای زیست دینی به آن نیاز دارند.
حتی اگر «من» را هم شخصی تلقی نکنیم و به عنوان «جامعه» نگاه شود، باز هم در این معنای از اندیشه کلامی، ممکن است بعضی از مفادهای کلامی باشد که جامعه برای زیست دینی به آن ها نیاز داشته باشد، ولی هنوز آن مفاد برای جامعه نهادینه و درونی نشده است.

2️⃣ اندیشه کلامی به معنا حاصل مصدر کلام‌ورزی
حقیقت این است که در این معنا از اندیشه کلامی، کلام انقلابی و اندیشه کلامی تفاوتی با هم ندارند. به عبارتی ما به کل فرایند استخراج مفاد کلامی (کلام‌ورزی) و محصول آن کلام انقلابی می گوییم، و اینطوری نیست که کلام‌ورزی را کلام انقلابی بدانیم و محصول را یک امر جدا، تا بتوانیم حرف از تفاوت این دو با هم بزنیم.
بلکه شاید بتوان گفت که آن چیزی که اولی به این است که به او عنوان کلام انقلابی صدق داده شود، محصول کار است نه فرایند آن.
مثلا ما به کل فرایند فقاهت و محصول آن، عنوان فقه می دهیم و اینطور نیست که بگوییم فرایند استخراج حکم فقه نیست یا محصول فرایند فقاهت فقه نیست.
ولی این توجه خوب است که بگوییم به کل فرایند کار کلامی و محصول آن کلام انقلابی می گوییم؛ این کلام انقلابی دو بخش دارد 1. فرایند استخراج مفاد کلامی 2. مفاد کلامی؛ و به آن مفاد کلامی حاصل آمده عنوان اندیشه کلامی بدهیم. در نتیجه در این صورت کلام انقلابی یک کل است که دو جزء دارد، یکی فرایند رسیدن به مفاد کلامی و دیگری خود مفاد کلامی که به این دومی اندیشه کلامی می گویم.
.

 

#يادداشت_294

3 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها