کلام انقلابی همان کلام است اما در وادی زندگی
کلام علمی است که محصول بحثها و مناظرات و استدلال های علما در مسائلی ست که ذهن ایشان را به خود مشغول میکرده است.
در دوران ابتدای اسلام که هنوز مشغله ها و دغدغه ها و مباحثات علماء روی مبانی دین و شریعت متمرکز بوده و عرصه های تمدنی دین در اذهان مطرح نبوده، علم کلام هم منحصرا در وادی اصول و عقائد دین متمرکز بوده است.
در دوران بعد که اندیشه هایی از یونان وارد شد و مباحث فلسفی وارد مباحثات علماء شد آن حرفهایی که ادبیات جدیدی می طلبید بخاطر یک سری جریانهای مخالف و برخی غیرت ورزی ها، مسمّی بنام فلسفه شد و بدین وسیله از کلام رایج جدا دانسته شد و الا مادامیکه مباحثاتش نُقل مجلس علماء بود و با محوریت دغدغه های دینی طرح میشد فارق از موضوع و محمول هایش، بایستی کلام نامیده میشد.
در دوران بعدی البته این انحصار در حیطه ی اندیشه ورزی علما ادامه پیدا کرد تا جاییکه این رویّه یک نوع تربیت و روحیّه بوجود آورد و همه ی اندیشه ورزی ها در وادی اصول و عقائد و اثبات و ردّ مسائل مربوط به آنها خلاصه گشت.
در این دوره ها چونکه غالبا علماء از طریق وجوهات شرعی گذران امور میکردند و مطلوبیت قناعت به حداقلها و آفت داشتن ثروت و رفاه و بنوعی پلید دانستن کسب و معاش برای علماء، یک مفهوم جاافتاده در ادبیات و سیره ی علماء شده بود لذا علماء خیلی وارد مسائل روزمره ی مردم نمیشدند و مسائل و مشکلات زیست اجتماعی مردم منشأ خلق مساله ی تمدنی در مباحثات علماء نبود.
در این ایام غالبا ذهن علماء با توجه به فضای شیعه و سنی و یا اسلام و کفر منتظر خلق یک مساله بود تا به آن بپردازد و بعبارتی از جهت خلق مساله منفعل بودند.
این رویّه باعث شد کم کم نوعی تربیت شکل بگیرد و علماء طوری تربیت شوند که به چیزی غیر از آنچه تابه آن روز از علم کلام و دیگر علوم فراهم آمده بود فکر نکنند و همه ی آورده های علمی شان هم در همان فضا خلاصه شود.
با انقلاب اسلامی اما حکومتی محقق شده که مادرش حوزه است و مردم علما را مسئول سعادت و شقاوتش میدانند.
تا به امروز که بیش از 40 سال از عمر این انقلاب گذشته است علماء در همان وادی میراث هزارساله شان به اندیشه ورزی ادامه داده اند و از آن حجاب نورانی خارج نشده اند اما به تدریج که دارد فضاحت های سپردن اندیشه ورزی در مورد زندگی مردم به دانشگاه و متربیان علوم غیر دینی، خودش را نشان میدهد و بار مطالبات و نقدهای مردم بر گرده ی علماء سنگینی میکند کم کم صداهای کم رمقی از بین علماء و جمع هایی مثل جمع فتوتی ها شنیده میشود که بیایید به مردم و زندگی مردم و سخن دین در مورد زندگی هم فکر و مباحثه کنیم و یادداشت بدهیم.
این مباحثات اما فرقش این است که برخلاف مسائل کلام سابق که منفعلانه و زائیده ی اختلاف شیعه سنی و یا شبهاتی بود که از خارج مطرح میشد مسائلش درونی است و بعبارتی درون زاست، ناظر به زندگیست و قرار است ناظر به حل مشکلات مردم باشد.
این مجموعه مباحثات اگر شکل بگیرد میشود همان کلام یعنی همان علوم منتج از مباحثات علماء در مسائل جاری شان و با دغدغه ی دینی؛ البته با این تفاوت که علماء از لاک سابق شان درآمده اند و به مسائل گسترده تری می اندیشند.
پس تفاوت علم کلام سابق و فعلی به حیطه ی اندیشه ورزی علماء برمیگردد و این سبب تفاوت ماهوی در این دو نمی شود..