نتیجه تابع اخس مقدمتین است!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_89
#جلسه_185
💠 نتیجه تابع اخس مقدمتین است!
☑️ #معرف_یادداشت: در بحث #توحید_بی_اثر_و_توحید_مؤثر به بحث #کارآمدی به عنوان یک قرینه برای سنجش ادعای توحید رسیدیم، در اینجا بحثی مطرح شد که در تعیین کارآمد بودن یا نبودن چه میزان می توان با جامعه غیر دینی به توافق و تفاهم رسید؟ چرا بعد از مطرح کردن کارآمدی اصرار می کنیم که از این به بعد یک بحث #درون_دینی داریم نه یک بحث #برون_دینی؟ در این یادداشت به سوالات پرداخته خواهد شد.
🔺در #یادداشت_72 که مربوط به #جلسه_168 بود، با عنوان « ارزیابی با معیار کارآمدی و معضل سنجه ها» به این بحث پرداخته بودم؛ در آنجا مطرح شد که مهم ترین بخش در سنجش کارآمدی و موفقیت یک پدیده #سنجه_ها و معیارهایی است که برای سنجیدن تعیین می شوند؛ اینکه شما چه معیاری قرار می دهی در خروجی ای که می گیری خیلی مؤثر است؛ اساساً علم آمار امروزه در حال سر کار گذاشتن بشریت است، دقیقا با هم نکته که معیارهایی را از قبل انتخاب می کند که اگر آن معیارها به عنوان سنجه تعیین شوند نتیجه فلان می شود (همان نتیجه مورد نظر سفارش دهنده) لذا عمداً از یک سری معیارها چشم پوشی می کند تا نتیجه مورد نظر خودش را به دست بیاورد. در همان یادداشت مثال میزان موفقیت در قصه زن و خانواده و نوزاد را زدم و اینکه اگر سنجه #حلال_زادگی را این آمارها اضافه کنی صدر و ذیل جدول شما عوض می شوند.
🔺 نتیجه فراز قبل این است که وقتی شما در تعامل با یک جامعه غیر دینی با معیارها و سنجه های مادی و نگاه های ابزارگرایانه به انسان قرار می گیری؛ اگر بخواهی بخواهی موفقیت را بسنجی همیشه دست پایین را خواهی داشت، همیشه تو هستی که جامعه عقب مانده و جهان سومی هستی و او جهان اولی و پیشرفته! خود همین جهت ساز و فرهنگ ساز است و عملا جامعه شما را و مسئولان و برنامه ریزان شما را به سمتی می برد که سنجه های مورد سنجشی که او به عنوان قاعده گذاشته است را بهبود بدهد تا موفق تر باشد و این یعنی #مسابقه_در_غربی_شدن!
🔺 تو را که نباید با سنجه های صرفا مادی و نگاه های غیر الهی بسنجند و بگویند آیا کارآمد بودی یا نه؛ وقتی به این فضای آماری تن دادیم وضع مان همین شده است که مدام باید بگوییم ما خوب بودیم چون فلان کردیم! و این فلان هم یعنی فرهنگ جامعه را غربی تر کردیم.
🔘 اما آیا امکان تعریف یک سری مشترکات برای سنجش و به عنوان سنجه ارزیابی وجود ندارد؟
🔺 اگر با فضای قدر متیقن و عناصر مورد توافق پیش برویم همیشه باید عنصر بالاتر خود را پایین بیاورد؛ یعنی وقتی شما پیشرفت مادی را نفی نمی کنی بلکه تأیید هم می کنی؛ وقتی که بخواهی به یک توافق با کسی برسی که اساسا منکر پیشرفت معنوی و اخروی است، نقطه قدرمشترک شما می شود پیشرفت مادی! بله یک سری سنجه هایی که صریحا ضد دین است را شما حذف می کنی که او هم اینقدر زرنگ هست که سنجه هایش را طوری نگذارد که حذف شوند؛ ولی به فرض هم که حذف کردی تو هم باید سنجه های دینی را که او صریحا و کاملا منکر است را کنار بگذاری و این یعنی دقیقاً همان چیزی که هویت و اصالت های تو را تأمین می کند کنار می گذاری!
🔺 این همان چیزی است که در فضای منطق می گویند #نتیجه_تابع_اخس_مقدمتین است؛ تو برای رسیدن به توافق با او باید دائما از خود بکاهی.
🔘 یک سوال دیگر هم این است که آیا واقعا در هیچ شرایطی نمی شود با جامعه غیر دینی به چنین توافقاتی رسید؟
🔺 به نظر می رسد که این بحث بستگی به این دارد که چه کسی دست بالا را داشته باشد، یا به عبارتی چه کسی قدرت حاکم باشد؛ به بیانی دیگر چه پارادایمی پارادایم غالب باشد؛ در زمانی که زمان #سیطره_تمدن_غرب است، شما اگر وارد تعامل این دستی با او بشوی همیشه اوست که غالب می شود؛ چون او هم دست بالا را دارد، هم قدرت حاکم بر جهان است، هم پارادایمش را تا هم فیها خالدون جامعه شما نفوذ داده است؛ لذا معلوم است که اگر خواستی موفقیت و کارآمدی را با سنجه هایی که او تعیین می کند بسنجی همیشه اوست که جلو است و توئی که عقبی!
💢 #نتیجه_گیری: برای سنجش کارآمدی باید سنجه هایش را هم خودمان تعیین کنیم، لذا باید یک عقلانیت #درون_دینی بسنجد و بگوید آیا موفق بودیم یا نه. لذاست که جمع بندی آقا در #بیانیه_گام_دوم این است که انقلاب اسلامی یک #معجزه بود و هست و تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده ولی بعضی ها شبه کارکتر #گلام در کارتن #گالیور مدام می گویند «من می دونم… کارمون تمومه… من می دونم!» [لطفا با لحن گلام خوانده شود!]