مکتب امام آینده علمی حوزه است!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_135 (بخش اول)
#جلسه_222
💠 مکتب امام آینده علمی حوزه است! (2)
☑️ #معرف_یادداشت: بحثی با عنوان «مکتب امام آینده علمی حوزه است.» در کلاس طرح شد، در این یادداشت تلاش می شود یک #معناشناسی از این جمله صورت بگیرد و تلاش شود که فهمی که نویسنده از آن دارد را تبیین کند.
🔺 این جمله را به دو شکل می شود معنا کرد:
1️⃣ معنای دوم
🔺 این جمله معنای دیگری نیز دارد آن هم این است که واقعا و به شکل درجه 1 دانشی، آینده علمی حوزه چیزی جز مکتب امام در افق دانشی آن نمی تواند باشد.
🔺 مکتب امام در لایه دانشی از همه دانش های مرسوم حوزوی تغذیه کرده است و در همه آن ها یا صاحب یک مکتب جدید است و یا لا اقل شاگرد اول برترین مکتب موجود در آن دانش است.
☑️ فقه و اصول
🔺 در فضای فقه و اصول با اتفاقات عجیبی که در دوره نجف بعد از مشروطه افتاده است، فقه و اصول به یک تصلب و مکانیکی شدنی نزدیک شد، و با فرصت موسع و بی دغدغه ای! که آیت الله خوئی پیدا کرد توانست آن خوانش فریز شده و مکانیکی از فقه را با شاگردپروری گسترده به حوزه علمیه شیعه حقنه کند.
🔺فقه و اصول نجف نزدیک به مشروطه تلاشی قابل تحسین برای ارتباط بین فقه و لایه های هستی شناسانه عالم انجام داد، آن هم ارتباط با فصل اخیر حکمت اسلامی یعنی فلسفه صدرالمتألهین؛ ولی این تلاش هم در ذات خود یک نقص جدی داشت و آن اینکه یک حیات فلسفی عمیق و واقعی و متصل به سلسله شاگردان صدرا نداشتند و فلسفه را به معنای عمیق صدرایی خود نفهمیده بودند (ان شئت راجع الی مباحث اجتماع الأمر و النّهي الاستاذ نائینی؛ فوائد الاصول، ج2، ص: 399 الی 460) و هم این مشکل ذاتی و هم اینکه شروع چنین حرکتی است، باعث شد که خلط بین حقیقت و اعتبار در کار این بزرگان پر تکرار باشد. کما اینکه در فلسفه مشاء که شروع کار است خلط بین ذهن و عین بسیار پر تکرار بلکه به صورت پیش فرض وجود دارد.
🔺 امام در فضای فقه صاحب یک مکتب فقهی است؛ ایشان در امتداد فقه و اصولی که از صاحب جواهر و شیخ انصاری بود قرار می گرفته است منتها فقه امام یک تفاوت جوهری با فقه صاحب جواهر و شیخ انصاری دارد آن هم این است که فقه آنها فقه قاعده ای از پایین به بالاست و فقه امام فقه قاعده ای از بالا به پایین؛ به این معنا که در فقه شیخ اعظم قواعد فقهیه از کف صحنه فقه می آیند و ساخته می شوند و بالای سر کل فقه قرار می گیرند و کار فقهی او را به انتظام می کشانند؛ اما در فقه امام این فلسفه و عرفان اوست که می آید و در فقه سر ریز می کند و قواعد عام را که کل فقه او را به انتظام می کشند را شکل می دهد.
🔺 امروز نگاه فقهی اصولی خشک مکانیکی نجفی در حال افول است؛ بله شاید ظاهرا همه کسانی که دارند فقه می گویند امتداد آقای خوئی باشند، ولی فقه ورزی به آن شکل یک فقه ناکارآمد و ناتوان است که خود همین عامل حذف تدریجی آن خواهد شد؛ و لذا همه کسانی که امروز فقه گوی مشهور قم هستند مجبور هستند که کمی از آن فضای فقه مکانیکی فاصله گرفته و این شروع شکست آن مکتب فقهی است. لذا شما می بینید به شهید صدر که در قله فقه نجفی قرار دارد و با باهوشی توانسته برخی فضاها را بشکند جای خود را باز کرده و آینده قطعی از آن مکتب فقهی امام است بعون الله. به این دلیل که فقه امام فقه ورزی در صحنه اداره و اجرا است، و ابزارهای فقهی که ساخته است نیز قوت حضور در چنین افقی به او داده است.
🔹 کاش برادر #محمد_هادی_جوهری زودتر این کتاب های مدرسه معرفتی را که یک سال پیش تدوین شده اش را تحویلش دادم! در پژوهشکده چاپ کند و بخش فقه که #استاد_موسوی ارائه فرمودند را دوستان ذره ذره بنوشند، نه اینکه بخوانند!
خلاصه برای رجوع در این بخش به کتاب مدرسه معرفتی بخش فقه مراجعه شود، که ان شاء الله چاپ خواهد شد.
☑️ فلسفه
🔺 امام در فلسفه یک محقق ذیل فصل اخیر حکمت اسلامی یعنی #حکمت_متعالیه محسوب می شوند؛ و در مکتب امام این بعد دانشی حضور جدی دارد، و اعتنای به آن وجود دارد.
☑️ عرفان
🔺اگر در فضای فلسفی امام یک محقق ذیل حکمت متعالیه است؛ اینجا یک محقق مبرز و بزرگ ذیل فصل اخیر عرفان اسلامی یعنی #عرفان_محی_الدینی هستند؛ تا جایی که حتی می توان یک مکتب عرفانی برای امام قائل شد.
🔺 این بعد جدی هستی شناسانه و خداشناسانه که به واسطه فلسفه و عرفان اسلامی تأمین می شود، یکی از ابعاد قطعی مکتب امام است و امام ستاره ای درخشان در آسمان لایه هستی شناسی علوم اسلامی است.
☑️ اخلاق
🔺 بعد دانشی حوزوی نیز در مکتب امام حضوری پرشور و چشم گیر دارد، و امام اینجا نیز در حد و اندازه یک مکتب اخلاقی مستقل و جدید آثار دارد و صاحب نظر هستند؛ آثار اخلاقی ویژه ای نیز در این زمینه دارند.
❇️ جمعبندی:
🔺 همانطور که ملاحظه می کنیم، مکتب امام یک خصویت ویژه دارد آن هم #جامعیت بین معقول و منقول و مشهود است؛ این جامعیت در علوم اسلامی باعث شده است که در هر بخشی که وارد بشود یک چگالی ویژه دانشی داشته باشد و چون دوره دانشورزی صرف با پیروزی انقلاب به پایان رسیده است؛ دانشورزی ای می تواند مانا باشد و در ادامه حیات حوزوی به زندگی ادامه بدهد که بتواند پاسخگوی این حرکت طوفنده و رقم زننده عصری جدید باشد؛ و دانشورزی ای این خصوصیت را خواهد داشت که از جامعیت در علوم اسلامی برخوردار باشد، جامعیتی که باعث شود توانمندی حل چند بعدی و پیچیده مسائل حیاتی که چند بعدی و پیچیده شده است؛ را دارد داشته باشد.
🔺 در نتیجه به شکل واقعی و دقیق باید گفت این جمله که « مکتب امام آینده علمی حوزه است» یک جمله ای است که علاوه بر اینکه به لحاظ روشی درست است، به لحاظ محتوایی هم آینده ای که رو به سوی تمدن سازی دارد، قطعا مکتبی که جامع علوم اسلامی باشد توانمندی پشتیبانی خواهد داشت، و کافی است برای حذف نگاه هایی که در این افق نیستند فقط زمان بدهیم. تمدنی که عقلانیتی برای بر ساخت دوباره آن لازم است که باید عقلانیتی صدرایی – ابن عربی ای باشد؛ و فقهی برای اداره آن لازم است که باید فقه مکتب امامی باشد.
.