موفقيت يا عدم موفقيت انبياء!
#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_143
#جلسه_227
💠 موفقيت يا عدم موفقيت انبياء!
☑️ #معرف_يادداشت: ذيل بحث حرف نو و جذاب بودن #سخنان_فطري براي بشريت، مباحثه اي در كلاس شكل گرفت، كه اگر اينطور بوده است، چرا ظاهر اين است كه همه امت ها انبياء خود را پس زده اند، و كار به جايي رسيده است كه خداوند بر آن امت عذاب نازل كرده است؟ در اين يادداشت به پاسخ اين سؤال پرداخته مي شود.
🔺 بايد گفت كه اين ادعا به يك معنا صحيح است و به يك معنا غلط؛ صحيح است چون انساني كه داراي غريزه و شهوات است و دشمني غدار به اسم شيطان دارد، كه قسم خورده كه به جز بندگان مخلَص همه را اغوا كند؛ و اين قسم او را قرآن دوبار تكرار كرده است:
قٰالَ رَبِّ بِمٰا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿الحجر، 39﴾
إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ ﴿الحجر، 40﴾
قٰالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ص، 82﴾
إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ ﴿ص، 83﴾
انساني كه بناست با اختيار حركت كند، گرفتار و دچار غشاوه و غبار بر فطرتش مي شود و گاهي تا جايي پيش مي رود كه فطرتش رو به خاموشي مي گذارد، و اساساً فطرتي كه به اسفل السافلين فرستاده شده، در معرض غشاوه است و به همين دليل جمعيتاً انسان هاي زيادي گرفتار اين دور شدن از فطرت خواهند شد. از طرف ديگر ملأ و مترفين و طواغيت وقتي حكومت مي گيرند، بيشتر انسان ها با وجود اينكه مثل اين دسته پست نشده اند، ولي تسليم يك زندگي روزمره مي شوند و از ترس طواغيت و با تبليغات ملأ و مترفين به دعوت هاي فطري انبياء لبيگ نمي گويند! و اين سكوت و همراهي و پذيرش ولايت طاغوت كل امت را گرفتار عذاب مي كرده است.
🔺 اما اين سخن غلط است، به اين معنا كه دعوت انبياء فقط با اين دشمني ها و مقابله ها مواجه نبوده است؛ بلكه هميشه دعوت هاي انبياء با گروه ديگري كه گرويدگان و مؤمنين به انبياء بودند همراه بود؛
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قٰاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمٰا وَهَنُوا لِمٰا أَصٰابَهُمْ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ مٰا ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَكٰانُوا وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلصّٰابِرِينَ ﴿آلعمران، 146﴾
🔺 رهبر معظم انقلاب در كتاب #روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا اين دو دوسته را اينچنين مي گويند:
🏷 دعوتهاي توحيدي در همۀ دورانها، همين كه قدم در صحنۀ اجتماع نهادهاند حساب خود را با صف مسلط و مستكبر، روشن ساخته و بر اثر آن، با دو گونه واكنش متضاد از سوي دو جناح اجتماعي متضاد رو بهرو شدهاند؛ با تعرض و انكار و ستيزه از سوي مستكبران، و گرايش و قبول و حمايت از سوي مستضعفان.
🔺 گروندگان به انبياء نيز چنان صحنه هاي زيبايي را در تاريخ بشريت رقم زده اند، كه صحنه هاي زيباي تاريخ در اين ارتباطات رقم خورده است. هم با عشق و شيفتگي و محبت به نبي خدا مي زيستند، و هم حاضر بودند شيرين ترين چيز كه جان است را با سختي و رنج بسيار زياد در راه اهداف متعاليه انبياء الهي فدا كنند؛
🔺 پس نمي توان به نحو كلي گفت كه شعارهاي فطري انبياء براي بشريت جذاب و شيرين نبودند؛ بلكه اين شعارها طرفداراني جان فشان در هميشه تاريخ داشته است؛
🔺 اما بيش از اين هم مي شود ادعا كرد؛ آن هم اينكه جريان مقابل انبياء (جريان باطل و طواغيت) هميشه مجبور بودند كه براي بودن خود، از ظواهر شعارهاي انبياء به نفع آمال شيطاني خود استفاده كنند، و سخنان فطري انبياء را به نفع خود بربايند، و اين فضا هر چه كه در تاريخ جلو آمديم بيشتر شده است، طوري كه در عصر حاضر فرهنگ ظلماني مدرنيته، مجبور است كه براي بودن خود همه شعارهاي فطري كه شعارهاي اصيل انبياء هستند را سر دست بگيرند، و معنايي مطابق اميال و خواسته هاي خود كند؛ اين يعني آرمان هاي انبياء در طول تاريخ جلوتر آمده است و چنان توسعه اي پيدا كرده كه جريان هاي باطل براي حكومت خود مجبور هستند از اين شعارهاي انبياء سوء استفاده كنند.