شریک کم‌تحرّک

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_54
#جلسه_230 الی 232

⭕️ #شیعه_پاپ_ومصیبت_استکبار

⭕️ شریک کم‌تحرّک

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت دیدار پاپ فرانسیس با آیت الله العظمی سیستانی سخنان زیادی نگاشته شده است و از جوانب مختلفی این واقعه بررسی شده است. اما من می‌خواهم به عنوان یک مسلمان با جناب پاپ چند کلامی سخن بگویم!

آقای پاپ! همانگونه که خود شما هم می‌دانید، میان ما مسلمانان و شما مسیحیان وجوه مشترک بسیار است؛ امّا وجه مشترک اصلی همه‌ي ادیان آسمانی الله است. همانگونه که در سخنان امام راحل آمده است همه‌ي ما اهل خداشناسی و توحید هستیم. (صحیفه امام / ج۱۱ / ص۳۹)

مهمترین وجه مشترک ما آغاز با خدا است؛ این توحید است که سخن تمامیِ دین‌باوران و معتقدان به ادیان الهی را متفاوت کرده است. تمامی موحدان عالم دلبسته‌ی خداوند متعالند و در زندگیِ دنیایی و آخرتی خود به او تکیه کرده‌اند و زندگی خود را به دست حضرت حق سپرده‌اند. تمامی موحدان به هنگام بلا و مصیبت روبه‌سوی او می‌کنند و در تلاشند توحید را در تمام شئونات زندگی خود جریان دهند. این فقط وجه اشتراک ما مسلمانان و شما مسیحیان نیست؛ بلکه تمام موحدان عالم در این قصه‌ي فطری شریکند و با این گرایش فطری تمام موحدان عالم باهم دیگر پیوند می‌خورند و احساس برادری می‌کنند.

اما کدام توحید است که وجه اشتراک ما شده است؟ توحید با کدام خوانش می‌تواند وجه اشتراک ادیان الهی باشد؟ کدام معنای توحید است که موحدان عالم فطرتا به آن گرایش دارند؟

توحید را حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه‌ای در مقاله‌ي « روح توحید نفی عبودیت غیر خدا » از سه جنبه‌ی جهان‌بینی عمومی، مطالعات و قضاوت درباره انسان و از دیدگاه خط مشی اجتماعی بررسی کرده است.
از دیدگاه جهان بینی عمومی؛ توحید به معنای وحدت و یکپارچگی همه جهان و خویشاوندی تمام اجزاء و عناصر آن است. به معنای هدف‌داری آفرینش و حساب‌شدگی و انضباط محاسبه‌ شده‌ی جهان و وجود روح و معنا در فرد فرد اجزاء آن نیز هست.

و از دیدگاه قضاوت در مورد انسان؛ توحید به معنای وحدت و یکسانی انسان‌ها در رابطه با خدا است. به معنای وحدت و برابری انسان‌ها در آفرینش و مایه‌های انسانی نیز هست. و همچنین به معنای برابری انسان‌ها در امکان تعالی و تکامل و به معنای آزادگی همه‌ي انسان‌ها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا نیز هست و …

و اما از دیدگاه خط‌مشی اجتماعی؛ توحید صلاحیت هرگونه طراحی و کارگردانی مستقل و خودسرانه در امور جهان و انسان را از هر کسی جز خداوند متعال سلب می‌کند. و همچنین حق ولایت و سرپرستی جامعه و زمامداری زندگی انسان را نیز از هرکسی بجز خدا نفی می‌کند. در عین اینکه مالکیت مطلق و اصیل نعم و ذخائر و موجودی‌های جهان را به خدا اختصاص داده است، انسان‌ها را در رابطه با نعیم جهان دارای حق برابر می‌شناسد.

لذا توحید از سویی یک جهان‌بینی است و از سویی دیگر یک دکترین اجتماعی است. توحید طرحی است برای محیطی متناسبِ رشد و تعالی سریع و سهل انسان. محیطی که جامعه را فراهم می‌کند برای به سعادت رسیدن انسان؛ سعادتی که خود از مشترکات تمامیِ ادیان الهی است. (منبع: خلاصه‌ی بخشی از مقاله روح توحید / آیت الله العظمی خامنه‌ای)

لذا انسان موحد، اگر موحد راستین باشد نمی‌تواند در برابر مشرکینی که قصد مدیریت جهان را بر اساس امیال نفسانی خود دارند ایستادگی نکند، نمی‌تواند خود را موحد بخواند در حالی که نفی غیر خدا نمی‌کند. وقتی قرار است موحد باشیم و نفی غیر خدا کنیم باید در تمام شئون اجتماعی و فردی نفی غیر خدا کند، هنگامی انسان شایسته نام موحد است که صف‌بندی‌ها و تمام نظامات غیر الهی را بر هم زند و تنها به دنبال نظام الهی باشد، نظامی که از توحید سرچشمه گرفته باشد، نظامی که خداوند برای به سعادت رسیدن ما فرستاده است.
ادامه👇🏽

آری یک موحد واقعی، موحدی که می‌خواهد در عمل هم توحیدی رفتار کند، نمی‌تواند با استکبار سازش کند و استکبار را بزرگ‌ترین مانع اجرای نظام الهی می‌داند و یک موحد واقعی دم از صلح و سازش با مستکبرین نمی‌زند. در قرآن کریم آمده است که « با پیشوایان کفر مبارزه کنید؛ چرا که آنان را هیچ عهد و پیمانی نیست »(سوره‌ی توبه / آیه ۱۲) هرچند این دستور به مبارزه در متون دینی ما است، اما این دستور ریشه در توحید دارد و علاوه بر آن عقلایی است، خود شما هم بد عهدی‌های مستکبران را چشیده‌اید. این مستکبران و سوداگران در طول تاریخ بشریت معروف و مشهور به عدم پای‌بندی و تعهد به میثاق و عدم وفا به سوگند هستند؛ پس چگونه می‌توان با اینان دم از صلح زد؟ موحدان خود داعیه دار صلح هستند و برای صلح هزینه می‌دهند؛ « والله یدعوا الی دار السلام » (سوره‌ی یونس / ایه ۲۵)؛ خداوند متعال به سوی سرمنزل سلامت و سعادت می‌خواند؛ اما موحد واقعی همانگونه که داعیه صلح و سلامت را دارد، در برابر ضد صلح‌ها هم می‌ایستد و با هرچه و هرکس که بخواهد صلح را برهم زند به مبارزه می‌خیزد. آیا این عقلانی است که با عنوان صلح، گرگان را در گله‌ی گوسفندان راه دهیم؟ مگر نه این است که « ترحم بر پلنگ تيز دندان / ستمكاري بود بر گوسفندان ».

آری جناب فرانسیس! ما داعیه صلح داریم، و این ورود به‌جای مراجع و علمای ما بود که برای ثبات صلح و امنیت فتوای جهاد صادر کردند. و البته این ورودهای به سیاست و حکومت را هم از شئون روحانیت و مراجع می‌دانیم و این باور را از توحید گرفته‌ایم؛ آنجایی که توحید حق سرپرستی و زمامداری هر کس غیر خدا را نفی می‌کند و ولایت غیر الله نفی می‌شود، ولایت فقیه و سرپرستی فقیه تئوری است که ریشه می‌دواند و رشد می‌کند و این مغایرتی ندارد با حق ولایت خداوند و این در راستای همان ولایت و زمام‌داری خداوند است فقیه در تلاش است که احکام الهی را در روی زمین اجرا کند و در پی فراهم کردن زمینه‌های اجرا شدن احکام الهی است. فقیه و روحانیت واقعی، این چنین عالمی است؛ همانگونه که روحانیت اصیل را این گونه روحانیون می‌دانیم و به کنجی خزیدن و به مسائل اجتماعی پیرامون خود و جهان بی‌توجه بودن را دور از شئون روحانیت بلکه منافی توحید اصیل می‌دانیم، نه تنها از علمای مسیحیت بلکه از تمام موحدان عالم انتظار این چنین برخورد کردن را داریم. دین‌داری و توحید را جدای از سیاست نمی‌دانیم و اساسا امکان تفکیک دین از سیاست نیست، مگر قرار است تنها نام دین و توحید را یدک بکشیم؟

انتظار داریم وقتی قرار است توحید در زندگی‌ها جریان پیدا کند، آن توحیدی زنده شود که به مبارزه و ستیزه با مستکبران عالم می‌پردازد و در پی‌ احقاق حق مظلوم از ظالم است و به طور عام به دنبال پیاده کردن دستورات الهی در تمام شئون فردی و اجتماعی است؛ انتظار داریم توحید راستین در زندگی‌ها جاری شود.

جناب پاپ! برای ایجاد صلح و آرامش لازم نیست متحمل سختی مسافرت‌های متعدد شوید، کافی است به عنوان یک موحد و یک عالم ادیان توحیدی به ستیزه با مستکبران برخیزید و مستکبرانی که به شما قرب مکانی دارند را از این استکبار ورزی‌ها بازدارید و به جای مسافرت‌هایی که بیشتر جنبه‌های رسانه‌ای دارند تا آنکه ثمره‌ای در راستای ایجاد صلح داشته باشند، اهتمام خود را در مبارزه با مستکبران عالم به خرج دهید. آقای پاپ اگر واقعا به دنبال صلح هستید چرا به ظلم‌هایی که در حق یمن، فلسطین، کشور‌های آفریقایی و … می‌شود توجه نمی‌کنید؟ چرا در هنگامی که سردمداران حکومت‌های شما داعش را خلق کردن و بعد از آن با تمام قوا از آن‌ها انواع حمایت‌ها را کردند، سخنی در باب صلح و آرامش خطاب به سیاسیت‌مدارن‌تان نگفتید؟‌ چرا خود را از اداره‌ی حکومت‌ها به کنار می‌دانید؟ یک موحد واقعی هیچ‌گاه نسبت به امور جامعه و جهان پیرامونش بی‌توجه نیست و اساسا اگر بخواهد موحد باقی بماند نمی‌تواند نسبت به ظلم‌هایی که استکبار جهانی نسبت به مظلومان روا می‌دارد، بی‌تفاوت باشد. یک موحد نمی‌تواند نسبت به پیاده نشدن حکومت الهی بر روی زمین بی‌اعتنا باشد.

جناب پاپ! اگر مسئله شما برقراری صلح میان فلسطین و اسرائیل اشغالگر است، باید بگویم که تا زمانی که اشغالگران، سرزمین مسلمانان را پس ندهند این مبارزه وجود دارد و تا محو اسرائیل به پیش خواهد رفت؛ مگر شما با کسی که به خانه‌ي‌تان تجاوز کند و شما را از حقوق خودتان محروم کند، سازش می‌کنید و با او دم از صلح می‌زنید؟ خود شما هم اگر کسی به زور وارد خانه‌ی شما شود و آنجا را اشغال کند با او به مبارزه و دفاع بر می‌خیزید و تا اشغالگر را از خانه خود بیرون نکنید، آرام نمی‌گیرید.
🌺

😓 با عرض معذرت نتوانستم به تعهد پای بند باشم و فقط یک ساعت و نیم (یعنی به اندازه‌ی ۳ یادداشت)برای این یادداشت وقت بگذارم؛ و به خاطر عدم مهارت، و دانش ناچارا ۲ ساعت وقت برایش گذاشتم!

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها