خون دلی که لعل شد
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#حامد_خواجه
#یادداشت_58
#جلسه_252
حضرت آقا در نقل خاطراتشان در کتاب «خون دلی که لعل شد» دو خط مقاومت و روشنگری را دو خط جریانات قبل از انقلاب معرفی میکنند و در ادامه میگویند که به خاطر فشارهای حکومتی در سالهای ۴۵ و ۴۶ بسیاری از شخصیتهای نهضت اسلامی خط روشنگری را انتخاب کردند و خط مقاومت و مبارزه را کنار گذاشتند. و میگویند که خود ایشان از معدود افرادی بودند که این دو خط را در تمام لحظات نهضت با هم جمع کردند و همزمان در هر دو خط مبارزه و روشنگری فعال بودند.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که منظور از این خط مبارزه چیست؟ مخصوصا که با این نحوه بیان ایشان اشارهای است به اینکه ایشان در همین دوران هم طوئمان بودن این دو خط را ترجیح میدهند.
و همچنین خود آقا در بيانات در ديدار اعضاى كنگرهى حكمت مطهر (۱۳۸۲/۱۲/۱۸) نسبت به شهید مطهری میفرمایند : «ايشان با قوّت فكرى و انديشهى قوى و صائب خود وارد ميدانهايى شد كه تا آنوقت هيچكس در زمينهى مسائل اسلامى وارد اين ميدانها نشده بود؛ و با تفكراتى كه آن روز در كشور رايج شده بود – افكار وارداتىِ ترجمهاىِ غربى و شرقى – يا مىرفت رايج شود، خود را وارد يك چالش علمىِ عميق و وسيع و تمام نشدنى كرد. ايشان، هم در جبههى مقابلهى با ماركسيستها به يك جهاد بسيار هوشمندانه دست زد، و هم در جبههى مقابلهى با تفكرات غربى و ليبراليستها وارد ميدان شد» با توجه به این بیانات تا حدودی میتوان گفت منظور از خط مبارزه، مبارزهی فکری و جبهه فکر و اندیشه نیست که اگر بخواهیم در این روزها برای جمع کردن بین این دو خط تصمیمی بگیریم، بتوانیم با جهاد در میدان اندیشه خود را راحت کنیم.
لذا بررسی این سوال که مراد ایشان از خط مبارزه چه بود و اینکه در زمانه ما آن خط مبارزه چیست و چگونه میتوان آن را پیگرفت و در کنار خط روشنگری به آن پایبند بود، سوالی اساسی و مهم است برای طراحی برنامه برای آینده