معنای اینکه اراده مردم مظهر اراده الهی است در دو لایه تکوین و تشریع
#يادداشت
#مقام_مردم
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_165
#جلسه_264
💠 معنای اینکه اراده مردم مظهر اراده الهی است در دو لایه تکوین و تشریع
1️⃣ اراده مردم مظهر اراده خداوند در لايه تكوين
🔺يكي از مباني اساسي نظريه (مردم سالاري ديني) اين است كه اراده مردم، مظهر اراده الهي است؛ اين بحث در دو سطح تكويني و تشريعي قابل طرح است؛ در سطح تكويني و به صورت لمّي بحث ساده است، زيرا اراده تكويني خداوند به اين تعلق گرفته است كه اراده اش در عالم از مسير انسان جاري شود، لذا وقتي انسان و جامعه انساني به اراده برسد، اراده الهي به نحو تكويني در همين ظرف ظهور و بروز پيدا مي كند. اساساً مجراي جاري شدن اراده الهي در حيات اجتماعي از مسير اراده انسان ها است؛ البته اين اراده به دو شكل مثبت و منفي قابل جريان است؛ و خداوند در قرآن در دو آيه كليدي در هر دو شكل بيان كرده كه اساساً تغييرات اجتماعي مثبت و منفي از مسير اراده انساني رقم مي خورد.
🔺 آيه اي كه مثبت بيان مي كند مي فرمايد:
❇️ إنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰي يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ ﴿الرعد، 11﴾
🔺در اين آيه تغيير ما بقوم كه توسط خدا انجام مي شود متوقف بر تغيير ما بانفس شده است؛ يعني اگر مي خواهيد در جهت مثبت تغييري در اجتماعي ايجاد شود كه اين تغيير تغييري است كه خدا به صحنه مي آيد و رقم مي زند، راهش اين است كه خود آن قوم اراده كنند.
🔺آيه اي كه منفي بيان مي كند مي فرمايد:
❇️ ذلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَليٰ قَوْمٍ حَتّٰي يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ ﴿الأنفال، 53﴾
🔺در اينجا تغيير نعمت هايي كه خداوند به صورت پيش فرض بخشي را به همه انسان ها داده است و بخشي هم ناشي از تلاش هاي نسل هاي قبل به دست يك جامعه رسيده است، به اين صورت از دست مي رود كه اگر قوم اراده اي كند كه مستحق از دست دادن آن نعمت بشود، آن نعمت را خدا به صحنه مي آيد و از آن قوم مي گيرد.
2️⃣ اراده مردم مظهر اراده خداوند در لايه تشريع
🔺اما در لايه تشريع ابتدائاً سخت است كه بگوييم اراده انسان ها مظهر اراده تشريعي الهي است؛ چون اراده هاي انساني بالا و پايين زيادي دارد و گاهي حتي يك امت قيام كرده نيز ممكن است در اراده هاي خود به خطا برود، لذا نمي توانيم بگوييم اراده مردم همان اراده تشريعي خداوند است؛ چنين چيزي خطر جدي براي سكولار و عرفي كردن دين محسوب مي شود. لذا مردم مردم كردن اگر به فضايي كشيده شود كه اين مظهريت را براي اراده مردم قائل باشيم، مي تواند به سكولار كردن دين كشيده شود.
🔺 اما اگر يك نگاه فرايندي به اراده مردم داشته باشيم مي توان ادعا كرد كه فرايند اراده انسان ها دقيقاً همان اراده تشريعي خداوند است. اين ادعا را هم به دو صورت مي شود بيان كرد؛ يكي در سطح اراده كلي همه انسان ها در طول تاريخ، اين بحث يك عنوان فني در فلسفه تاريخ است و انديشمندان معاصر مباحثي را مطرح فرمودند؛ يكي از اين انديشمندان شهيد مطهري است؛ ايشان حركت كلي تاريخي انسان را به صورت يك نمودار سينوسي با شيب رو به بالا قائل هستند، يعني درست است كه حركت كلي اراده تاريخي انسان فراز و نشيب دارد ولي شيب اين نمودار رو به بالا است و فرايند اراده كلي انسان در طول تاريخ به سمت نقطه كمالي است كه شريعت براي او در نظر گرفته است.
🔺 يك سطح ديگر هم اراده كلي يك جامعه و امت قيام كرده است، يعني امتي كه جهت كلي و هويت آن به سمت قيام الهي است، با وجود اينكه در مسير كلي حركت خود ممكن است فراز و نشيب هايي داشته باشد و در برهه هايي از زمان دچار خطاهايي شود، اما اگر فرايندي نگاه كنيم، فرايند كلي اراده هاي اين جامعه در جهت مثبت و حركت رو به تعالي است؛ يعني اين جامعه را اگر فرصت بدهي و اراده هاي خطاي او را سركوب نكني، نهايتاً در خيز بعدي نمودار سينوسي خود علاوه بر اينكه در قله بالاتري قرار مي گيرد با يك شيب رو به بالا، اراده هاي خود را اصلاح و ارتقا خواهد داد. درست است كه پيشرفت با شيب خطي و تند مطلوب است، ولي با توجه به سنت رشد تدريجي و همچنين تجربه كردن جوامع براي ارتقاي فهم و عمل رشد يافته تر در مرحله بعد؛ گاهي ممكن است بهترين انتخاب در حال حاضر اين امت همين انتخاب خطايي بود كه انجام دادند. البته اين به معناي نپذيرفتن اصل خطا بودن آن اراده خاص در آن مقطع نيست.
☑️ لذا مي شود قائل به اين شد كه اگر به صورت فرايند نگاه كنيم، مي توانيم قائل به نوعي عصمت براي اراده هاي امت قيام كرده شويم.