پرسشگری که حیران نیست !
پرسشگری که حیران نیست ! ( درباره نظریه علم دینی دکتر گلشنی )
تقریری که از ایده علم دینی دکتر گلشنی شنیدیم، تقریر جامعی بود و مزایایی داشت که در ادامه ذکر میشود :
1. از نزدیک ترین نقطه به چالش علم و دین، با ما سخن میگوید! علت آن است که صاحب ایده بصورت طبیعی خودش در آن موقف قرار گرفته و با مسئله روبرو شده است. سپس بصورت فعال وارد فرایند تبدیل مشکل به مسئله و حل مسئله شده است.
ظرافتی که توانسته پیشفرض های غیرتوحیدی را در علوم تجربی تشخیص بدهد و حریتی که توانسته جلوی پذیرش بی چون و چرای آن پیشفرض ها را بگیرد، قابل تقدیر است. اما مهم تر از این دو، عزمی است که برای حل مسئله شکل گرفته است.
2. سعی کرده همه لایه ها را ببیند! چالش بین علم و دین را در 4 لایه به طور دقیق رصد نموده است.
3. نمونه عینی تولید کرده ! صاحب ایده علی رغم رصد لایه های زیرساختی، مزیت نسبی خود را در سطحی ترین لایه ( یعنی درون علوم طبیعی ) دیده و در همان لایه به حل مسئله پرداخته و ایده خود را تا تولید نمونه پیش برده است.
4. پیشنهادهایی ارائه میکند ! راهبرد روشنی را برای توسعه ایده در همین لایه و همچنین جهت ورود به لایه های عمیق تر مسئله ارائه مینماید.
درباره مزیت سوم اشکالی که به ذهن میرسد این است که چرا ایشان علی رغم اینکه به لایه زیرساختی چالش علم و دین، همان لایه ای که اساسا سوال را ایجاد میکند و روح علم را می دمد، تصریح دارد، پس چگونه بدون حل مسئله در ان لایه، تخت گفتمان موجود علمی دنیا و در قالبی که آن گفتمان تولید کرده، در سطحی ترین لایه چالش علم و دین به حل مسئله پرداخته و نمونه ای برای فیزیک اسلامی تولید نموده است ؟ آیا اساسا صحیح است که حکمت اسلامی در مقام پاسخ به پرسش هایی که در بطن الجاد شکل گرفته قرار بگیرد ؟ آیا نباید خود سوال های علمی را حکمت اسلامی تعیین کند ؟
پاسخی که احتمالا میتوان به این پرسش ارائه داد این است که نظریه آگاهی ابن سینا – بوهم ، تمام آنچه که مطلوب ما در باب علم دینی است، نیست، بلکه تلاش تیم دکتر گلشنی در همان لایه ایست که توانایی لازم را دارا بوده اند و تقریبا نظریات پشتیبان آن بر اساس حکمت مشائی را توانسته اند جمع آوری کنند. آب دریا را اگر نتوان کشید ، هم به قدر تشنگی باید چشید ! ارائه این نظریه لااقل تا حدود زیادی میتواند فضائی که فیزیک اسلامی و امثال آن را مورد نقد و بعضا هجو قرار میدهند نسبت به ایده کلان خود در باب علم دینی، متعادل کند.