چرا انقلاب به شکلی که متوقع بود کار خود را به صورت فرهنگی به پیش نبرد؟

#يادداشت
#گفتمان_انتخابات_1400
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_183
#جلسه_279

💠 چرا انقلاب به شکلی که متوقع بود کار خود را به صورت فرهنگی به پیش نبرد؟

انقلاب اسلامی ایران اساساً یک انقلاب فرهنگی بود،
انقلابی که بدون مبارزه مسلحانه و با قیام مردمی به پیروزی رسید، آن هم به شکل معجزه آسایی که توانست یک حاکمیت مسلط و با اقتدار نظامی بالا را سرنگون کند.
انقلابی که اساساً قیام مردم و حرکت عمومی مردم و مبتنی بر اراده و خواست عمومی مردم بوده است؛
انقلابی که اساساً یک سخن نو بود و کلیشه محوریت غرب و شرق را شکست و نشان داد که اسلام هم سخن نو دارد و هم مردم ایران خواهان آن سخن نو هستند.
و هزاران گزاره از این دست که به عنوان شاهد بر فرهنگی بودن اساس این انقلاب می شود ذکر کرد.

اما چرا این انقلاب لا اقل الان که ما داریم نگاه می کنیم، ظاهراً حجم بیشتر منویات خود را دارد به صورت امنیتی و یا لااقل به شکل استفاده از ابزارها و ظرفیت های حاکمیتی به پیش می برد؟

اینکه انقلاب به نحو کلی دارد با فضای امنیتی و حاکمیتی کار خود را به پیش می برد، اگر غلیط تقریر شود دقیق نیست، چون ما شاهد این هستیم که همه رویش هایی که انقلاب هم در بین نسل جوان داشته است که واقعا هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت جوانان انقلابی فعلی زمین تا آسمان از اوایل انقلاب برتر هستند؛ و هم رویش هایی که انقلاب در جهان اسلامی داشته است که عمق راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه و قدرتی که جبهه مقاومت پیدا کرده است نسبت به اول انقلاب اصلا غیر قابل مقایسه است؛ با قدرت نظامی و حاکمیتی به پیش نرفته است بلکه هر دوی این رویش ها با تلاش های گفتمانی و اثرگذاری سخن اصیل انقلاب به پیش رفته است. واقعا رهبری با سخن انقلابی خود و یاران رهبری با محتوایی که انقلاب داشته است این معجزه ها را رقم زده اند.

اما از جهتی می توان نسبت به وضعیت مطلوب انقلاب این سخن را پذیرفت که اساساً ما خیلی باید فرهنگی تر کار را به پیش می بردیم، و پیشبرد فضا با فاکتور امنیت خیلی بالا بوده است، حتی امنیت نه به معنای بگیر و بنند و برخورد بلکه با ذهن های امنیتی و طراحی های امنیتی.
و البته هر جایی که این عنصر پیشبرد کار با عنصر امنیتی و حاکمیتی جدی بوده است، آنجا سخن انقلاب به پیش نرفته است؛ مثلاً ما می خواستیم با عنصر حاکمیتی ثم امنیتی فضای دانشگاه ها را اسلامی کنیم، انقلاب فرهنگی راه انداختیم و فکر کردیم با بستن دانشگاه در یک مدت کوتاهی با تغییر کل کتب درسی دانشگاهی دانشگاه را اسلامی کنیم؛ اولا خود این فکر خام بود که دانشگاه را با تغییر کتب دانشگاهی می توان اسلامی کرد، ثانیا این فکر خیلی خام تر بود که علوم انسانی که کاری ندارد یک سال دانشگاه را می بندیم و پدید می آوریم! ثالثا این فکر خیلی خیلی خام تر بود که دانشگاهی که ولیده تمدن غرب است و اساساً توسط غربزده ها به کشور وارد شده بود را می توان ولو تغییر کتب درسی و علوم انسانی اسلامی (!!) اسلامی کرد؛ دانشگاهی که کل حیاتش در ایران یک حیات انگلی بوده است و مشغول تناول استفراغ ها و قاذورات غربی ها بوده است نه حتی مشغول استفاده دسته اول و مستقیم از فکر غربی!

عوامل متعددی باعث شد که انقلاب نتواند آن طوری که خودش می خواست با آن هویت فرهنگی اش به پیش برود، از مهم ترین عوامل می توان برخوردهای امنیتی و ترور ها و سپس جنگی بود که به کشور تحمیل شد، هم جریان های مخالف تفکر انقلابی وارد درگیری خشن با انقلاب شدند و هم دشمنان درگیری و جنگ را آغاز کردند.

ترور عناصر اصلی انقلاب ضربه بسیار سنگینی محسوب می شود، ما تقریبا همه کسانی که در لایه اندیشمندی و فکری و فرهنگی می توانستند کار انقلاب را به پیش ببرند در همان اوایل انقلاب یعنی تا پایان سال 60 و یا حداکثر سال 61 از دست دادیم!
مهم ترین شخصیت های ترور شده از قرار زیر است:
1. شهید مطهری 12 اردیبهشت 58 (عضور شورای انقلاب و ایدئولوگ انقلاب!)
2. اکبر هاشمی رفسنجانی 4 خرداد 58 (ترور نافرجام) (عضور شورای انقلاب و از یاران اصلی امام)
3. شهید مفتح 26 آذر 58 (عضو شورای انقلاب و رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران)
4. شهید قاضی طباطبایی 10 آبان 58 (یار اصلی امام در آذربایجان)
5. سید علی خامنه ای 6 تیر 60 (عضور شورای انقلاب – امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع و از نیروهای اصلی امام) (ترور نافرجام)
6. شهید بهشتی (رئیس شورای انقلاب و رئیس قوه قضائیه و دیوان عالی کشور، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و یار اصلی امام) و و 72 نفر از بهترین نیروهای انقلاب در دفتر حزب جمهوری 7 تیر 60 چندین وزیر و نماینده مجلس در بین شهدا بودند، مثل دکتر پاک نژاد، دیالمه
7. آیت الله صدوقی (امام جمعه و نیروی امام در یزد) 11 تیر 60
8. آیت الله اشرفی اصفهانی (امام جمعه و نیروی امام در کرمانشاه) 6 مرداد 60
9. شهید آیت (نماینده مردم نجف آباد در مجلس خبرگان قانون اساسی که در هیات رئیسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد.) 14 مرداد 60
10. شهید لاجوردی (دادستان کل کشور) 1 شهریور 60
11. شهید رجایی (رئیش جمهور) و شهید بهشتی (نخست وزیر) 8 شهریور 60
12. شهید قدوسی (دادستان کل انقلاب) 14 شهریور 60
13. شهید مدنی (امام جمعه تبریز و نیروی اصلی امام بعد از آیت الله قاضی در تبریز) 30 شهریور 60
14. شهید هاشمی نژاد (سرپرست حزب جمهوری خراسان و نیروی فکری انقلاب در مشهد) 7 مهر 60
15. شهید دستغیب (امام جمعه و یار امام در شیراز) 20 آذر 60

این اتفاقات برای هر حرکتی که می افتاد به نابودی آن کشیده می شد، تقریباً در طول یک سال همه نیروهای اصلی امام را ترور کردند!
بعد هم در همین سال ها کشور درگیر جنگ هم بود، تقریباً رده بعدی از این آدم های اصلی هم عمده شان در جنگ شهید شدند؛
این حجم از خشونت توسط مخالفین داخلی و دشمنان خارجی معلوم است که فضای امنیتی را به صورت واکنشی بالا می آورد.
بعد هم همین که جنگ تمام می شود، رهبر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) که فاصله کهکشانی با آدم های اصلی خودش داشت (که اکثرشان هم شهید شده بودند) از دنیا می رود؛
فضای جنگی و برخوردهای خشن تروریستی باعث می شود که آدم های مخلصی هم که بعد از جنگ می مانند اساساً دارای ذهنیت های نظامی باشند تا فرهنگی، به خصوص که صحنه از آدم های دسته اول انقلاب تقریباً خالی شده است.

حضرت آیت الله خامنه ای وقتی به رهبری می رسند تقریباً صحنه خالی از آن نیروهای اصیل انقلابی است، برخی یاران امام هم در این سال ها دچار استحاله هایی شدند و کسانی که اسم خط امامی را به یدک می کشیدند هم خیلی متأثر از اندیشه های چپ بودند؛ و این یعنی رهبر فرهنگی یک انقلاب فرهنگی برای پیشبرد فرهنگی انقلاب دستش اساسی خالی مانده است! این صحنه ای که الان داریم و آقا خیل عظیمی از جوانان انقلابی را دارد که هم ایشان را سخت قبول دارند و هم همه عرصه های حیات اجتماعی را می شناسند و وارد آن عرصه ها هم شدند و دارند تلاش می کنند با فکر و اندیشه اسلامی آن عرصه ها را ویرایش کنند؛ فقط و فقط یک معجزه است نه هیچ چیز دیگری.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها