نارسائی تحلیل داریم
#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_306
🔰نارسائی تحلیل داریم
انقلاب اسلامی حادثه ی بزرگ و موفق و در تراز تمدن سازی است.
یک موفقیت برای یک ملت است.
باید مطالعه کنیم که انقلاب چرا پیروز شد. اینجا تحلیل رسوب کرده نداریم.
فهم متفاوت امام چقدر در پیروزی انقلاب تأثیر گذار است.
این برای همه ی ما الهام بخش است. امام به عنوان یک شخصیتی که مانند بقیه اسلام را قبول کرده است. چه سهمی در پیروزی انقلاب داشته است.
اصل اینکه مردم باور کنند که باید قیام کنند
سودهی به قیام
امید آفرینی در مقاطع یأس
کنترل پیروزی
دفع توطئه های پی در پی
سهم فکر متفاوت حضرت امام ره در تمام این مسائل چیست؟
فهم متفاوت حضرت امام ره چه مختصاتی دارد؟
………………………………………………………………………..
🔺سرودن کی بود مانند فهمیدن!
وقتی یک شخصیت از اندازه های فهم ما خارج می شود، کرنش ما را برمی انگیزد و ما را ناچار به سرودن می کند.
به همین علت شخصیت امام خمینی ره از دسته ی بسیار در معرض سُرایش قرار گیرنده است.
البته اینکه تقریبا هیچ تلاشی برای درک و فهمیدن این شخصیت و ریشه یابی فهم های نابش نکرده ایم هم در این مهم بی تأثیر نیست.
یک باور دیگر هم به رقم خوردن این گروه سرود دسته جمعی با موضوع امام خمینی مدد می رساند، آن هم قرار گرفتن امام در سلک روحانیت و برخورداری از طهارت های معنوی است. این باور از جهتی درست است، زیرا طهارت های امام بزرگوار برای او ظرف فهم ایجاد کرده است. از جهتی هم غلط است زیرا این حجم از حکمت که به سینه ی خمینی هجوم آورده را مگر می شود فقط حاصل تهذیب نفس او دانست.
ما فهم امام ره را برای زندگی می خواهیم،
می خواهیم او را از قاب عکس ها و پوستر ها بیرون بکشیم
می خواهیم با او زندگی کنیم
می خواهیم از او الگو بگیریم
می خواهیم به او تمسک کنیم
می خواهیم آنچه او خواسته است را اراده کنیم
می خواهیم مثل او رهبری کنیم
برای برآوردن این حوائج بای تقریر صحیحی از ریشه های فهم امام ره داشته باشیم و الا شناخت راه او و به تبع تربیت امثال او منتفی است.
……………………………………………………………………………….
🔺دشواری شناخت شخصیت های جامع
شخصیت های جامع را به دشواری می توان روایت نمود، زیرا متعلق یک اشراف شناختی واقع نمی شوند. یعنی نمی شود به آن ها احاطه پیدا کرد.
در مورد امام ره قضاوت هایی وجود دارد. و هر طائفه ای ویژگی های فهم او را به خود نسبت می دهد.
فقها، فقه او را برجسته می کنند.
عرفا، عرفان او را
فلاسفه، فلسفه ی او را
سیاسیون، سیاست او را
روانشناسان، کاریزمای او را
و …
شاید اصل اینکه یک شخصیت در جغرافیای یک علم در کدام ناحیه قرار دارد و از چه تعالیمی بهره برده است، قابل قضاوت و ارزیابی باشد اما اینکه این علوم وقتی کنار هم قرار می گیرند، چه شخصیت متفاوتی رقم می زنند و بستر چه فهم های متفاوتی را ایجاد می کنند، بسیار سخت می نماید.
.