تبدیل سنت عکس العمل به عکس عمل!
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_223
#جلسه_310
💠 تبدیل سنت عکس العمل به عکس عمل!
یکی از سنت های الهی #سنت_عمل_و_عکس_العمل در همین عالم است، یعنی هر کار نیک و بدی که انجام بدهی یک بازخوردی در همین دنیا از آن خواهی گرفت.
از آنجا که واقعاً عقاید اسلامی شمشیر دو لب است، این باور که ایجاد دقت در عمل و ترغیب به عمل نیک است، ممکن است به ضد خودش تبدیل شود؛ کما اینکه برداشت های غلط از برخی دیگر از اندیشه های اسلامی مثل قضا و قدر، توکل، توسل، شفاعت، تقیه و … نیز به ضد خودش تبدیل شده است.
مشکل در قسمت عمل نیست مشکل در قسمت عکس العمل است که ممکن است این سنت را به عکس خود تبدیل کند؛ وقتی شما این سنت را بیان می کنید به خصوص با این دقت فوق العاده عالی که عالم خدایی دارد و این خدا به خاطر احترام به دیگر سنت ها مثل سنت آزادی و اختیار در عمل انسان این عکس العمل را نگه می دارد و در موقعیت مناسب و به شکل مناسبی به فرد بازخواهد گرداند؛ علاوه بر حساس کردن فرد روی اینکه به اعمالش دقت کند، روی اینکه به عکس العمل ها هم دقت کند حساسیت ایجاد می کند. می خواهد بفهمد که چرا این عکس العمل غیر متوقع را داشتم؟ می خواهد ریشه یابی کند که چرا خدا اینطور با من برخورد کرد؟ بعد هم عملش را متناسب با این عکس العمل تغییر بدهد، شاید خدا دارد به او پیام می دهد که اینطور عمل کردن اشتباه است!
دقیقاً در همین نقطه است که ممکن است سنت عکس العمل به عکس عمل کند، مخصوصاً اگر این سنت با دستور دین به انجام تکلیف و عدم توجه تام به نتیجه همراه شود؛بالاخص اگر این عمل یک عمل دنیوی و مربوط به زیست مادی این جهانی فرد باشد!
ساختن و آباد کردن دنیا کار پر زحمتی است به خصوص اگر ضرب در ابعاد گسترده زیست اجتماعی انسان شود و بخواهد خود را در اندازه یک تمدن بروز بدهد؛ لذا نیاز به عمل های مدام بلکه بی امان دارد، و گاهاً باید چند نسل روی یک چیزی زحمت بکشند تا به ثمر برسد.
اینجاست که اگر خوانش سطحی از #سنت_عمل_و_عکس_العمل داشته باشیم، با اولین سختی و مشکلی که در کار می افتد که اکثراً هم طبیعت اینطور عمل های گسترده با سختی هایی همراه هست؛ انسان مؤمنی که معتقد است این عکس العمل یک پیامی برای او دارد، و معتقد است که خیلی هم مأمور به نتیجه نیست و باید فقط تکلیفش را انجام دهد، و معتقد است که امور مادی و دنیوی که ارزش نیست اصل امور اخروی است؛ ممکن است از همه این صغریات صحیح به یک نتیجه غلطی برسد و آن هم اینکه دست از عمل و بی وقفه تلاش کردن بکشد و کار نیمه تمام رها شود. در حالی که تکلیف او این بود که سر سختی و کوشش اینجا به خرج دهد، بلکه تکلیف او در اینجا این بود که این کار به ثمره و نتیجه بسیار نزدیک کند.
.