خلاصه ی مصاحبه استاد ابراهیم نیک منش در زمینه الگوی مشارکت مردمی در حکمرانی فرهنگی

استاد ابراهیم نیک منش نقطه ی اصلی و منشا تحول را مدل حکمرانی میدانند.

مدل حکمرانی پیشنهادی ایشان در نقطه ی تکیه به مردم متمرکز است در مقابل مدل حکمرانی غرب که متشکل از نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فضای مجازی و دیگر مولفه ها است.

کلیت مدل حکمرانی پیشنهادی ایشان “بلد طیب ” نام دارد.

این مدل وقتی برش میخورد مساله ی سلامت و خانواده از بخشهای مهم هستند.

ایشان قائل اند برای تحقق مدل حکمرانی نیاز به #مهندسی_فرهنگی است و باید هریک از نهادهای متعدد موجود نقش و نسبتشان و کارکردشان مشخص شود و تفکیک های دقیق نظام نامه ای صورت گیرد.

 

کار دیگری که در کنار طراحی مدل باید صورت گیرد حکمرانی بر اساس الگو است. و متولی الگو پردازی هم اندیشکده ها هستند که متاسفانه حوزه هنوز این رسالت را نمی شناسد.

 

مساله ی دیگر شاخص سازی است که بار اصلی اش بر دوش حوزه است و دانشگاه تنها میتواند کمک کننده باشد.

الگوی پیشنهادی ایشان از 3 عنصرِ ارزش محوری بعنوان خاستگاه، مردم بنیادی بعنوان پایگاه و مسجد محوری بعنوان جایگاه (خاستگاه ارزشی، پایگاه مردمی و جایگاه مسجد) سرچشمه میگیرد.

 

مدلهای غیر بومی، بدلیل نگاه تک بعدی به انسان صرفا دنبال منافع اقتصادی هستند و در بخش نگاه به مردم دچار ضعف اند و بجای تکیه بر مردم از طریق ابزارهایی مانند پنتاگون، هالیوود، فضای مجازی و حتی کرونا، حکمرانی جهانی راه انداخته و حکومت خود را حفظ میکنند.

 

در مدل مطلوب تاکید بر حرکت از پایین به بالا است یعنی از مردم به سمت حاکمان.

نگاههایی که مردم را عمله ی دولت یا بخشی خاصی از جامعه میکنند ریشه در انسان محوری اومانیستی دارند که انسان را در خدمت اقتصاد میداند.

مثلا در حوزه ی فرهنگ مردم تنها نویسنده هستند و فرآیند چاپ و نشر در اختیار وزارت ارشاد است.

 

مرحوم امام بدون حذف نهادهای حاکمیتی، در کنار 17 نهاد حاکمیتی موجود، 17 نهاد امامتی ایجاد کردند و با آنها کشور را در دوران جنگ اداره کردند.

 

مدل پیشنهادی دارای 3 ضلع جبهه مردمی، جبهه حاکمیتی و جبهه میانی است.

تحقق اضلاع این مدل با واسطه گری حلقه های میانی اصناف بعنوان واسط جبهه ی مردمی و جبهه حاکمیتی خواهد بود.

 

جایگاه مردم در مدل پیشنهادی:

مردم در جبهه مردمی قرار میگیرند و توسط جبهه میانی و جبهه حاکمیتی حمایت میشوند.

جبهه میانی جبهه خدمت است که خود به طریقی از طرف جبهه حاکمیتی پشتیبانی و سازماندهی و تربیت میشوند.

بنابراین وزرا و جبهه حاکمیتی بطور مستقیم با مردم مرتبط نیستند بلکه اصناف و انجمن ها را بعنوان جبهه میانی آماده ی خدمت  دهی به مردم میکنند.

 

 

راهبرد حضرت آقا برای اتصال بین حاکمیت (عمودی) با مردم (افقی)، انتخاب حلقه های میانی از درون خود مردم است که نه حاکمیتی هستند و نه مردمی.

این حلقه ها باید توسط سازمانهایی مانند سازمان تبلیغات، تربیت شوند تا با اتصال به مردم، این مدل مردمی احیا شود؛ بنابراین، رفتن سراغ مردم بصورت مستقیم که بسیاری از اوقات در قالب کلاس قرآن و… رخ میدهد نیز اقدام سنجیده ای نیست. سازمان تبلیغات به جای چنین اقداماتی باید زمینه این کارها را برای مردم و به خصوص محافل زنانه مهیا کند و در این صورت، مردم خود به این کار می پردازند. امام جماعت باید به تربیت زنان و مردان بپردازد تا آنها اثرگذار شوند.

راهبرد پیشنهادی حضرت آقا برای ارتباط میان دو لایه عمودی یعنی مدیران و لایه ی افقی یعنی مردم تشکیل حلقه های میانی است.

و بنظر ما اصناف هم جزء حلقه های میانی تعریف میشوند.

وظیفه حوزه در این میان ارائه مدل و تربیت کادر است که متاسفانه حوزه به جای اقدام تنها نقد میکند.

اساس کار ما، تربیت کادر است که البته خود این تربیت کادر نیز نیازمند یک مدل است.

 

 

 

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها