ما هم مهندسی فرهنگی داریم
وقتی معنای مهندسی فرهنگی فهمیده شود، از اولین کشورهایی که به نظر میرسد در این عرصه به صورت جدی وارد شدند، کشورهای اروپایی و غربی است. اگر سفر خارج از کشور داشته و یا دارید به راحتی میتوانید در این مورد جستجو کنید و اگر این امکان نیست با شنیدن کمی از خاطرات کسانی که از آنور آب برگرشتهاند و یا برنگشتهاند، میتوانید بیابید. در ظاهر و نگاه اول به نظر میرسد در مهندسی فرهنگی از ما جلوتر هستند اگر موفقیتشان را قبول نکنیم. میتوان نمونههایی از خاطرات دیارکفر رفتهگان اصطیاد کرد؛ از باب نمونه برای بالا نگهداشتن ارزش فرزندآوری و تسهیل فرزندآوری، عبور و مرور یک مادر به همراه کالسکه بسیار راحت است و هیچ یک از مشکلاتی که در ایران برای رانندگان کالسکهها بهوجود میآید؛ بر میخورند. باید کالسکهرانی کرده باشد تا این معضل را درک کنید. و از این قبیل طراحیها در دیگر جاها و موارد؛ از کتابخانه و دانشگاه و مدرسه و … گرفته تا فروشگاه و هایپرمارکت و شهربازی و پارک و حتی کازینو. حال بماند در طراحیهای قرن ۲۱ و ۲۲ که پلتفرم طراحی میشود.
با دیدن همهی این تلاشها و طراحیهایی که در اروپا و غرب انجام میشود، میخواهم بگویم که ما هم آنقدرها از دایره پرت نیستیم؛ بلکه اگر در گذشته تاریخی خود سیر و سفری داشته باشیم، در این زمینه نوابغی هم چون شیخ بهایی داشتهایم. ولی امروزه هم باز ما این طراحیها را تا حدی داریم؛ این طراحیها خواسته یا ناخواسته، خودآگاه و یا ناخودآگاه در دانش فقه صورت میگیرد. فقه ما خالی از مهندسی فرهنگی نیست، هرچند نمیتوان ادعا کرد که مهندسی فرهنگی به خوبی در فقه اجرا میشود.