مشخصات اسلام
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محد_صحرایی #یادداشت_80
#جلسه_324
وقتی سراغ المیزان میرویم به تدریج درمی یابیم که علامه سر هر مساله ای، مبتنی بر اندیشه ی فلسفی صدرایی شان مسائل را تحلیل میکنند و هضم میکنند.
بعنوان مثال ایشان مبتنی بر نگاه وجودی و فهم وجود ربطی از انسان هر جا به گزاره ای در مورد انسان می پردازند از این منظَر، به انسان می نگرند.
مثلا نقطه شروع تربیت انسان که همان تربیت فطری است را ایجاد احساس نیاز و فقر به خداوند میدانند .
و یا در تبیین و تعریف حقیقت ایمان در انسان می فرمایند: «حقیقت ایمان به خدا عبارت است از تعلق و وابستگی قلب به خضوع در برابر خداوند .»
ایشان توانسته اند اندیشه ی قدرتمند صدرایی شان را سر تفسیر هر پدیده ای و هر گزاره ای امتداد دهند و نظام فلسفی شان را از کتابخانه ای بودن در بیاورند و این سبب شده تا در سرتاسر آثار شان یک پیوستگی و نظم فکری خالص و ناب احساس شود و هیچگاه مفاهیم علوم غربی نتوانند ذهن ایشان را مخدوش کنند.
به نظرم به چند دلیل کسانی که به دل صحنه میزنند نمی توانند کاری از پیش ببرند و به تدریج در دامن علوم غربی می افتند:
1- نگذراندن دوره ی حکمت و عرفان غنی
2- کتابخانه ای ماندن و عدم توانایی امتداد دادن به اندیشه ی فلسفی
3- انتزاعی بودن و به دامن تجربه و صحیح و خطا و عملیاتی نرفتن اندیشه های تولید شده، بخاطر وجود مانع بزرگی بنام تمدن غرب که با کلی عِدّه و عُدّه و پارادایم علمی غالبش در متن مسائل حیات بشری در جریان است و راهی برای ورود دیگران باقی نمی گذارد. دقیقا مثل مساله ی طب سنتی یا مساله ی اقتصاد .