علّـت و فلسفه ی پاگذاشتن نفس در عالم دنیا
#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_80
#جلسه_325
حضرت استاد فرمودند نفس آمده و پا گذاشته در عالم ماده و تغیّر:
چندسوال:
سوال اول: تبیین وجودی علّـت و فلسفه ی پاگذاشتن نفس در عالم دنیا چیست؟ آیا دنیا بستر بسط وجودی یافتن این نفس است و همین علت است برای سَرَک کشیدن نفس به عالم ماده؟
سوال دوم: ایا اساسا ممکن است یک هویت مجرد در عین حفظ هویت تجردی خود در بستر تغییر و تحول و ماده بیاید و بشود مصداق لفی خسر؟ یا اینکه نفس در واقع در همان موقف تجرّدی خود ایستاده و این تجلّیِ متحد وجودی(به وجود ربطی) با نفس است که تحققش بصورت بدن است و دارد با عالم ماده ارتباط میگیرد . یعنی نفس به تناسب عالم ماده (که ویژگی اش زمان و مکان مند و آنی الانعکاس و فهم بودن است) بدن را بعنوان تجلّی خود انشاء میکند و با این تجلّی خود (یعنی بدنی که با خودش متّحد وجودی است) با وجودات عالم ماده ارتباط میگیرد و با این ارتباطی که با عالم تغییر و تحول و دلبستگی ها و دل بریدنها میگیرد رشد وجودی می یابد.
سوال سوم:
اگر “من” را همان نفس بگیریم که فراتر از نگاه نقطه ای و زمانی و آنی یک هویت منتشر و فرازمان دارد که با ادبیات زمان مند و با اغماض گفته شود پخش در کل تاریخ حیاتش است معنای استغفار و گذشت از اعمال سابق او به چه معناست؟
ممکن است بتوان اینگونه پاسخ داد که اگر استغفار را تطهیر این وجود بدانیم تفسیرش در این عالم این میشود که اثرِ سوءِ همه ی اعمال قبل و حال و بعدی این وجود از این وجود برداشته شده است منتها چون تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ویژگی این دنیاست و این دنیا محفوف به زمان است و زمان بعدی هنوز نیامده تا آثارش برداشته شود لذا با استغفار تنها آثار فعلی و قبلی اعمال برداشته میشود. و اصلا اینکه استغفار میتواند آثار اعمال سابق را در وجود انسان بشوید بخاطر همین هویت تجرّدی و فرامادی نفس انسان است و الا بخشش اعمال سابق أمری محال می بود.