تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!بخش2

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش دوم)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

❇️ مفاهیم مورد نیاز برای فهم بحث هویت مستقل داشتن یا نداشتن جامعه

1️⃣ وحدت
🔺 عدم تمییز و تفکیک وحدت مفهومی و وحدت وجودی و خلط و درآمیختن این دو وحدت، زمینه‌ساز اشتباهات، فریب‌کاری‌ها و مغالطات فراوان شده و می‌شود.
🔺 اقسام وحدت مفهومی که فقط مفاهیم و ماهیات بدان متصف می‌شوند،
الف‌) وحدت نوعی: وحدتی که به هر ماهیت تام (نوع)، مانند انسان، اسب، درخت، و آب نسبت داده می‌شود «وحدت نوعی» نام دارد.
ب) وحدت جنسی: وحدتی که به‌جهت ماهوی و ذاتی مشترک میان چند ماهیت مرکب (جنس) نسبت داده می‌شود، «وحدت جنسی» خوانده می‌شود.
🔺 وحدت وجودی: وحدت وجودی (یا عددی یا شخصی) آن است که در موجود ذی‌ماهیت بر هر فردی از ماهیت حمل می‌شود. این وحدت ذاتاً صفت «وجود» فرد است، اگرچه بالعرض منسوب‌به «ماهیت» آن می‌گردد،
🏷 وقتی‌ درباره دو یا چند کس که در یک موضوع توافق دارند، گفته می‌شود که آنان عقیدۀ «واحد»‌ی دارند، «وحدت» مذکور، وحدت ماهوی نوعی است، نه وحدت شخصی؛ زیرا آن عقیده یک وجود ندارد، بلکه به تعداد افرادی که صاحب آن عقیده‌اند دارای وجودهای متعدد است؛
🏷 همچنین است زمانی‌که دو یا چند انسان نسبت‌به یک پدیده احساس و عاطفه یا عکس‌العمل «واحد»‌ی دارند، چرا‌که مثلاً احساس و عاطفه هر‌یک از آنان وجودی جداگانه دارد که قائم به نفس اوست و هیچ‌گونه ارتباط وجودی با احساس و عاطفه دیگری ندارد، «وحدت»‌ی که به این دو یا چند احساس و عاطفۀ همانند نسبت داده می‌شود، وحدتی است ماهوی و مفهومی.
🏷پس سخنانی از‌این‌قبیل که «بر‌اثر معاشرت و مصاحبت افراد انسانی با یکدیگر، احساسات و عواطف آنان درهم می‌آمیزند، ادغام می‌شوند، و وحدت می‌یابند» تعبیرات مسامحه‌آمیزی بیش نیست؛ زیرا نفس هر انسانی مستقل است و نفسانیات او نیز از نفسانیات دیگران استقلال دارد و احساسات و عواطف انسان‌ها نه با‌هم می‌آمیزند، نه در‌هم ادغام می‌شوند، و نه وحدت می‌یابند.

2️⃣ اتحاد
🔺وقتی‌که سخن از اتحاد دو شی‌ء (الف) و (ب) می‌رود، مقصود این نیست که (الف)، (ب) شده است یا (ب)، (الف) گشته است؛ همچنین مراد این نیست که یکی از آن‌دو زایل شده است و دیگری باقی مانده است یا اینکه هر‌دو از‌میان رفته‌اند و شی‌ء دیگری پدیدار گشته است.
🔺 معنای اتحاد این است که دو شی‌ء در‌عین‌آنکه هر‌دو به حال خود موجودند، وجه اشتراکی بیابند و یک نحو وحدتی حاصل کنند. البته محال است که دو چیز از همان حیثیت کثرتشان وحدتی بیابند، یعنی از همان جهت که دو چیزند، یک چیز باشند.
🔺 اتحاد فقط از‌آنِ اشیای کثیر است، از‌آن‌رو که «واحد»‌ند؛ خواه کثرتشان حقیقی باشد و وحدتشان اعتباری، و خواه کثرتشان اعتباری باشد و وحدتشان حقیقی.
🔺 مثالها: اتحاد «ماده» و «صورت» / اتحاد «عرض» و «جوهر» / اتحاد «نفس» و «بدن» / اتحاد چند «ماده» بر‌اثر «صورت» واحدی که به آنها تعلق می‌گیرد / اتحاد، «علت هستی‌بخش» با «معلولش» / اتحاد «عالم» و «معلوم»

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها