آشنايي با جريان سنت گراها

يادداشت 117 – آشنايي با جريان سنت گراها

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_117

#جلسه_204

 

 

💠 آشنايي با جريان #سنت_گراها

 

☑️ #معرف_يادداشت: در يك پرانتزي امروز جناب #استاد_فلاح به اين بحث پرداختند كه دعواي ما با غرب دعواي سنت و مدرنيته نيست و اساساً نبايد ما وارد اين دوگانه بشويم؛ جرياني كه روي سنت تأكيد مي كند موسوم به #سنت_گراها هستند كه در اين يادداشت به معرفي اين جريان مي پردازيم. اين يادداشت تحليلي نيست و صرفاً نتيجه جستجو و مطالعه اوليه اي است كه در حد آشنايي اوليه با اين جريان بسته شده است.

 

🔺 مكتب سنت‌گرايي، رويكردي در فلسفه معاصر است كه نسبت به مدرنيته و فلسفه جديد در غرب موضعي بشدت انتقادي دارد و خواهان احياي دانش و خرد در معناي قدسي است. باور بنيادين و مركزي در اين مكتب اعتقاد به خرد جاويدان مي‌باشد كه مبني بر حضور يك حقيقت فراطبيعي مشترك، جاويدان و جهاني در بطن سنت‌هاي معتبر ديني مي‌باشد و علم تجربي مدرن را كه رويكردي سكولار به جهان و انسان دارد را نقد مي‌كنند. اين مكتب بر دين‌شناسي تطبيقي در دوره معاصر بسيار اثرگذار بوده‌است. در جهان اسلام، اين مكتب با پيوند با تصوف جاي پايي ميان مردم يافته‌است. همچنين با آيين‌ها و اديان شرق دور پيوند دارد.

مهمترين متفكران اين مكتب در سده بيستم رنه گنون (عبدالواحد يحيي)، آننده كومرسوامي و فريت هيوف شوئون (عيسي نورالدين احمد) بوده‌اند. همچنين، از ديگر متفكران سرشناس اين مكتب تيتوس بوركهارت، مارتين لينگز (ابوبكر سراج‌الدين)، سيد حسين نصر هستند.

📝 (ويكي پديا)

🔺 حول‏ و حوش اوايل قرن بيستم آراي افرادي مانند گنون، كوماراسوامي، شوان و لينگز آغازگر شماري از مباحث پيرامون‏ سنت‏ گرايي در غرب بود. اينان به اين محور مبنايي اعتقاد داشتند كه سنت،حقيقت وحي الهي است كه در ابعاد وجودي انسان در هنر، علوم و صنايع جريان دارد. سنت‏ گرايان معتقدند انسان با جدا شدن‏ از آن مبناي الهي و تسلط و چيرگي بيش از اندازه بر عقل و خرد، از آن حقيقت نخستين و معرفت حقيقي جدا شده است. بنابراين‏ در گردابي سياه گرفتار آمده است؛ تبعات آن نيز همين بلايي است‏ كه مدرنيته بر سر بشر امروزي آورده است. اين مسلك فكري گاه با وحدت متعالي اديان و حكمت جاويدان و حكمت خالده شناسانده‏ مي‏شود و معتقدان به اين مسلك را سنت‏ گرا مي ‏نامند؛ اگرچه نبايد فراموش كرد كه اين شيوه فكري در ابتدا به سهولت پذيرفته نشد؛ آثار گنون سال‏ها در اروپا ممنوع بود و كسي اگر از اين شيوه فكري سخن‏ مي‏گفت به شدت طرد مي‏شد تحصل‏ گرايان، پيرامون پراگماتيسم و تجربي‏باوران از جمله كساني بودند كه با اين نحله به شدت برخورد داشتند.

امروزه جريان سنت ‏گرايي در جهان بالغ بر پنجاه متفكر و نظريه پرداز زنده و مرده دارد.انديشمنداني چون كوماراسوامي، شوان، لينگز، بوركهارت، گنون، اسميت، پاليس، شرارد، نيدلمن، نصر، دوران، كريچلو و…؛ اما در ميان اين نظريه ‏پردازان تنها نام ايراني‏اي كه‏ ديده مي‏شود سيد حسين نصر است.

📝 مقاله: سنت گرايي به روايت خودمان/ داستان سنت و سنت گرايي در ايران  – دين پرست، منوچهر – دانلود مقاله

 ▫️ در ادامه اين مقاله بحث خوبي در مورد سيد حسين نصر كرده است. همچنين توضيح داده كه چه تلاش هايي در راه بسط و توسعه سنت گرايي در ايران انجام شده است؛ اينكه چه آثاري از شوان، گنون، مارتين لينگز در ايران ترجمه شده، به انتشار ويژه‏نامه«سنت‏گرايان»از سوي نشريه«نقد و نظر» كه با صاحب امتيازي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم بوده اشاره كرده، به اينكه #فرهنگستان_هنر چه كارهايي در ترويج سنت گرايي در ايران انجام داده، برخي تلاش هاي آقايان ملكيان، سيد جواد طباطبايي  را در كانتكس سنت گرايي تبيين كرده است.

💠 آشنايي با جريان #سنت_گراها

 

🔺 سنتگرايي، يك جريان روشنفكري ديني است كه در اوايل قرن بيستم در عرصه فكري و اجتماعي غرب ظهور كرد. سنتگرايان نيز، گروهي هستند كه در جريان ظهور و بروز مدرنيته، به تقابل با آن برخاستند و ساحت دنياي غرب را كه در حال تيشه زدن بر پيكر انسان آسماني و خراب نمودن عوالم فراتر از عالم مادي بود، با تندترين نقاديها به پاي ميز محاكمه بردند و از انساني كه جوياي اصل خويش بود، دادخواهي نمودند.

📝 مقاله سنت گرايي نوشته طاهره عطوفي كاشاني. (دانلود مقاله)

▫️ در توضيحي در معرفي مقاله مي نويسند: اين مقاله، حكايت جرياني است كه هم درصدد تشريح نوعي دينشناسي است و هم دغدغه اوجگيري شيوع آثار و عواقب مدرنيته در سراسر جهان را دارد. طرفداران اين مكتب فكري معتقدند كه مدرنيته، برخالف اعتقادش، آدمي را گرفتار توهم و سرابي نموده و باعث پيشرفت افقي انسان در جهان مادي شده است و اين امر، به خاطر ماهيت مدرنيته است.

اين مقاله پس از مقدمه هايي دربارۀ سنتگرايان، به منظور شفاف كردن اين سؤال كه «چرا سنتگرايان، غرب را به نقادي كشانيده اند؟» ميخواهد به مباني نظري اين مكتب فكري، به صورت موشكافانه بپردازد، همچنين، به علم و عقل از ديدگاه آنان نيز اشارهاي خواهد نمود.

▫️ خانم عطوفي كاشاني ظاهراً شاگرد استاد پارسانيا هستند و پايان نامه كارشناسي ارشدشان نيز زير نظر ايشان بوده، موضوع پايان نامه شان نيز در همين زمينه بوده است. «نظريه ي اجتماعي سنت گرايان با تأكيد بر نظريه ي اجتماعي رنه گنون»

 

 🔺سنت گراها معتقد به حكمت خالده هستند؛ اصطلاح حكمت خالده يا فلسفه جاودان را نخستين بار در غرب، آگوستينوس استويخوس براي عنوان كتابش در سال۱۵۴۰انتخاب كرد و سپس اين واژه در نگاشته‌اي از لايب نيتز در سال ۱۷۱۵شهرت يافت و در نهايت، فريتيوف شووان با بهره‌گيري از آثار رنه گنون با معناي ديگري آن را دنبال كرد.سنّت‌گرايان به حكمت خالده و خرد جاويدان معتقدند و اديان بزرگ جهان مانند:اسلام و مسيحيت و يهود؛ آيين‌هاي شرق آسيا همچون بودا، جين، شينتو و تائو را از حقيقت مشتركي برخوردار مي‌دانند.جريان‌هاي مختلف فلسفه اسلامي به ويژه حكمت متعاليه از مصاديق آن به شمار مي‌آيند؛ پيام اصلي اين فلسفه، تمايز ظاهر و باطن اديان و كثرت ظاهري و وحدت باطني آنهاست.

🔻سنّت ‌گرايان بر اين باورند كه اولاً همه اديان بزرگ و ماندگار در جهان، سرچشمه الهي دارند.ثانياً با وجود اختلافات ظاهري از وحدت باطني برخوردارند.ثالثاً حكمت جاودان در همه آنها محقق است.حكمت خالده در پرتو بينش سنّتي، منشأ هزاران دين مختلف را كه طي قرون و اعصار بر جوامع بشري حكم‌فرمايي كرده و موجب پيدايش تمدّن‌هاي سنّتي با قوانين ديني، نهادهاي اجتماعي، هنر و علوم خاص خودشان شده‌اند-تنها در يك حقيقت مطلق و واحد مي‌بيند، حقيقتي كه در اسلام با اصل شهادت به وحدانيت خداوند “لااله الاالله” در اوپانيشاد ها با عنوان “نه اين و نه آن” در تائوئيسم با اصل”حقيقت بي نام”و در انجيل با عنوان “من آنم كه هستم” بيان شده است، البتّه به شرطي كه حقيقت فوق در والاترين معناي خود درك شود. سنّت‌ گرايي به جهت اعتقاد به وحدت متعالي اديان به تبليغ دين حق باور ندارند و دينداران را بر اعتقاد و پاي بندي بر دين خود توصيه مي‌كنند.ادعايي كه به طور كامل با آيات مربوط به ضرورت تبليغ ديني تعارض دارد.بر اين مبنا، سنّت‌ گرايان، آموزه‌هاي اديان را به گوهر و صدف تقسيم مي كنند و پيام هاي مشترك اديان را گوهر تمام اديان مي‌دانند.در آن صورت، فروع دين به اهميت بُعد عرفاني دين نمي‌رسد وخود همين ادعاي وحدت متعالي اديان به كثرت‌ گرايي ديني مي‌انجامد؛ زيرا با تفكيك شريعت ظاهري و حقيقت باطني، راه‌هاي مختلف رسيدن به حقيقت معنا پيدا مي‌كند.

🔺 يكي از لوازم غير قابل انكار نظريه وحدت متعاليه اديان، عبارت از پذيرش پلوراليسم ديني است. البتّه تفاوت مبنايي ميان كثرت گرايي ديني جان هيك با كثرت گرايي ديني سنّت گرايي وجود دارد.سنّت گرايي با رويكرد هستي شناختي و حكمت خالده و با بهره گيري از عرفان و تصوف، تلاش مي‌كند تا كثرت اديان شرقي و غربي را تجليات الهي بداند، در حالي ‌كه جان هيك با رويكرد فلسفه انتقادي و معرفت شناختي كانت، كثرت اديان را دستاوردهاي بشري معرفي مي‌كند.

📝 منبع اين بخش: مقاله سنت گرايي در سايت ويكي فقه .

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها