حال من بعد از اردوی تهران

#یادداشت
#اردوی_تهران
#محمد_صحرایی

مثل همیشه تجربه کردیم که محک خوردن و درگیری در میدان چقدر برایمان رشدآفرین است.
این اردو برایم از جهتی انگیزه بخش بود و از جهتی مایه ی ناراحتی و یأس.
انگیزه داد از آن جهت که دست نیاز و کمک خواهی میدان را به کسانی که تکیه بر تراث اندیشه ای و علمی امام زده اند را حس کردم.
و یأس آفرین بود از آن جهت که چقدر ما از این موقف دوریم.
همه ی نقد و نظر های ما به نظریه ی مطروحه در تهران در وادی نظر گذشت و در ورودهای میدانی ایشان هیچ حرف و نقد و نظر مثمری نداشتیم.
به نظرم آمد سیر رشدی که طی میکنیم از دو جهت نقص دارد.
از جهت عدم تمرین و توانایی امتداد دادن مبانی به نظریات…
و از جهت ضعف در امتداد دادن نظریات در میدان…
و اینها را مرهون سیر رشد کتابخانه ای میدانم.
فهمیدم برای مثمرشدن خیییلی باید میان وادی میدان و نظر رفت و آمد کرد و اینکه تابحال چنین رفت و آمدی نداشته ایم و نداریم در خسارت بوده و هستیم.
روند آموزشی ما همان سیستم آموزش رایج حوزوی و دانشگاهی است.

در این اردو برایم مشخص شد فهم واضح و مشخص و دقیقی از آنچه که فتوت بعنوان دارایی خاص بما داده یا باید میداده ندارم و دیگران هم اگررر فهم عمیقی دارند چیزی بروز ندادند.
هم مکتب امام برایم در هاله ای از ابهام است و هم گفتمان و هم گفتمان سازی مکتب امام و هم نحوه ی جریان اندیشه ی امام در دل میدان….
حسّ این روزهایم اینست که زیادی به الفاظ پرطمطراق دلخوش کرده ایم و از کاه کوه ساخته ایم و در دل این الفاظ برای خودمان فضایی ابری درست کرده ایم که امید بارانی از آن نمی رود…
نمیدانم شاید به قول یکی از دوستان ایراد از من است که بحثها را آنطور که باید درک نکرده ام و همه اش سرم مشغول به تحلیل از دریچه ی نگاه وجودی، گرم بوده ..
متاسفانه یا خوشبختانه حال این روزهای من این است و با عرض معذرت همین حال را #یادداشت کردم….

4 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امید فشندی
2 سال قبل

آفرین

با انقطاع از میدان بیشتر مشغول «خودارضایی_توحیدی» هستیم، نه آفرینش یک اندیشه‌ی ویرایش‌گر و پیش‌برنده برای ایران امروز.

مثال گویایی زده‌اند که عالِم باید مثل «زنبورعسل» باشد که گَرده از گل‌ها بگیرد و با فرآوری، شفای دردها تحویل دهد، نه مانند «مورچه» دائما دانه‌چین باشد و واردکننده، و نه مثل «عنکبوت» از خویش بر خویش بِتَنَد .. هر دو بی ‌سود و ثمر.