آزاداندیشی و باور
به نظر میرسد هنگامی که چیزی به باور رسید، اگر دوباره به آن فکر کنیم، یعنی در حق آن آزاداندیشی کنیم؛ برای این کار نیاز به شک و تردید است؛ به عبارتی برای بررسی مجدد نیازمند شک است و مادامی که شک بیاید، باور و عقیده باید برود و الّا بررسی آزادانه (آزاداندیشانه) امکان ندارد و دچار تعصب میشویم.
سوالی که اینجا هست این است که آیا امکان دارد در عین باورمندی، آزاداندیشی کرد؟ چقدر میتوان باور را به امانتداری تحویل داد و وارد کلوپ آزاداندیشی شد؟ این ممکن است؟
آیا باید برای اندیشیدن حتما شک داشت؟ آیا نمیتوان متزلزل نبود و با یقین بود ولی باز هم اندیشید و حتی آزاداندیشی کرد؟