سوال چیست؟ و مسئله کدام است؟
تفاوت این دو بسیار به آزاداندیشی کمک می کند در بسیاری از موضوعات در گفتگو با دیگران برایمان کاملا روشن می شود که تعداد بسیار زیادی از سوالات وجود دارد که اصلا یا ریشه درواقعیت ندارند یا مسئله ای بسیار فرعی به حساب می آیند و البته این رسانه و بازی های رسانه ای است که به این سوالات هویتی دروغین داده است.
یکی از هوشمندی های بچه های انقلاب باید همین جا باشد که توان تمییز مسائل اصلی از فرعی در هر موضوعی را داشته باشد.
مثال:
در موضوع استفاده از پلتفرم های ایرانی، برخی رسانه ها علت عدم استقبال همه طیف های مردم را برخوردهای نیروهای امنیتی بر می شمارند. فعلا کاری به این ندارم که چرا این موصوعات تعیین تکلیف نمی شوند اما علت اصلی عدم استقبال تمام عیار مردم، مقایسه کارآمدی پلتفرم های داخلی نسبت به خارجی ست. یعنی اگر مطالبه ما حمایت دولت و دستگاه های حمایتی بر نقطه پشتیبانی همه جانبه از پلتفرم های داخلی باشد تا میزان کارآمدی در خدمت رسانی به حد ایده آلی برسد ما شاهد هجوم مردم ایران به سمت این پلتفرم ها خواهیم بود.
در واقع معتقدم که ناکارآمدی در واقعیت موجب عدم اعتماد می شود. یعنی مسائل واقعی اصلی ترین عامل در شکل گیری مسائل خودتحقیری ذهنی می باشند و بعد رسانه.
اما چرا ما در برخی از مسائل کارآمدی لازم را داریم اما باز احساس غرور و شادمانی نداریم.
این مسئله دارد این نکته را به مکا می آموزد که ایجاد یک گفتمان به اندازه و حتی دارای اهمیت بیشتر نسبت به حل واقعی یک مسئله است.