دولت سیزدهم، دولتِ بی گفتمان!
مقدمه: ضرورت گفتمان
برای حل مسائل و چالشهای کلان جامعه الگوها و رویکردهای مختلفی وجود دارد. معارف و سنت اسلامی در میان آنها رویکرد فرهنگی را دارای اقتدارات فراوان معرفی میکند و جامعۀ اسلامی را به در پیش گرفتن آن تشویق مینماید. در رویکرد فرهنگی از میان متغیرهای مختلف و اثرگذار در تصمیمگیری و رفتار انسانها، به عنصر ذهنیّت و ذائقۀ فکری توجه ویژهای صورت میگیرد و با بارور نمودن آن نظام مطلوبیتها و ارادههای ایشان را تحت تأثیر قرار میدهد و با سامان نوین اندیشهها و عواطف اجتماعی ایشان را به سوی یک هویّت و شخصیّت نوین سوق میدهد.
در رویکرد فرهنگی با تکیه بر مبانی و معارف اسلامی و ناظر به نیازها و اقتضائات میدان، ادبیات و گفتمانی متناسب خلق میشود تا به ذهن و ذائقۀ جامعۀ سمت و سوی درستی داده شود و در ایشان ارادهای برای حل مسائل جامعه ایجاد نماید. عنصر ارادۀ مردم از جمله مهمترین عناصر اقتدار هر جامعۀ بشری است که انقلاب اسلامی به آن توجه نمود.
«در دنيا يك جنگ عظيم و يك چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نيست، اما جنگ ارادهها و عزمها و سياستها و تدبيرهاست.» بيانات رهبری، ج29، ص9 (31/ 02/ 1386)
به همین جهت مسألۀ اصلی رهبران این نهضت بزرگ، عزم و ارادۀ ملت انقلابی ماست و نگرانی اصلی مربوط به تضعیف یا تغییر آن است.
«وقتی یک ملت بیدار شد، وقتی یک ملت ارزش عزم و ارادهی خودش را فهمید، وقتی یک ملت دانست که اگر بخواهد و تصمیم بگیرد و عمل بکند، هیچ قدرتی در مقابل او نمیتواند بایستد، با یک چنین ملتی دیگر نمیشود درافتاد. ممکن است هزینههائی را بر این ملت تحمیل کنند؛ اما تسلط بر آن ملت دیگر ممکن نیست؛ به بردگی کشیدن آن ملت دیگر ممکن نیست؛ تحمیل کردن عقاید خود و خواست خود بر آن ملت دیگر ممکن نیست. این را هنوز هم قدرتهای بزرگ نمیتوانند بفهمند.» بيانات رهبری، ج30، ص40 (1387/10/19)
تجربهی انقلاب اسلامی نیز مهر تأییدی بر اقتدار بیبدیل رویکرد فرهنگی و مواجهات گفتمانی اسلام است. گفتمانی که توانست نهضت مردمی توفنده و ویرایشگری را رقم بزند که در گام اول، نظام سیاسی طاغوت را ویران و نظامی اسلامی برجای آن نشاند و «عنصر ارادهی ملی را -که جانمایهی پیشرفت حقیقی و همهجانبه است- در کانون مدیریت کشور قرار داد»
کارآمدی گفتمان به این است که بتواند متناسب با نیاز صحنه، اقتضائات میدان و مقاطع سلوک جمعی جامعه، بر یک اقدام خاص متمرکز شود. تقریرهای عصری حضرت امام از اسلام بود که توانست نهاد توحیدی مردم رشید و باریشهی ایران را به جوشش بیاندازد و پای کار اقامهی دین و برپایی جمهوری اسلامی بیاورد.
- این بخش از نوشته از جزوهی گفتمان انتخابات 1400 که در یک کار پژوهشی تیمی زیر نظر استاد محمدرضا فلاح شیروانی در ایام انتخابات تهیه شده بود، و بنده نیز در آن مشارکت داشتم؛ اتخاذ شده است.
دولت سیزدهم، دولتِ بی گفتمان!
دولتهای قبل جمهوری اسلامی هم قبل از شکل گیری و هم در زمان شکل گیری یک گفتمان مشخصی را دنبال می کردند، مثلا دولت آقای هاشمی رفسنجانی هم زمینههای بعد از جنگ و هم شعار خودشان به سمت سازندگی رفت و شد دولت سازندگی، هر چند که آنها لازمهی سازندگی را تنش زدایی میدانستند و در واقع گفتمان اصلیشان همین تنشزدایی بود. دولت آقای خاتمی که از قبل گفتمان آن در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری پخته شده بود، گفتمان توسعه سیاسی را در پیش گرفت؛ دولت آقای احمدی نژاد از قبل از انتخابات و در ایام انتخابات با شعار عدالت بر سر کار آمد و همین شعار هم گفتمان او شد و آن را دنبال کرد، هر چند که در اواخر تبدیل به دولت بهار شد. دولت آقای روحانی هم که در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری گفتمان خود را پخت و پز کرده بودند، با همان گفتمان تنش زدایی و سازش با جهان بر سر کار آمد و واقعاً هم هشت سال با همه سختیهایی که ایجاد کرد به آن گفتمان پایبند ماند.
اما دولت آقای رئیسی در واقع یک دولت بدون گفتمان است و شاید بتوان گفت که فعلا حتی سخن از گفتمان دولت زدن نیز راه به جایی نبرد! آقای رئیسی نسخه خاصی برای کشور نداشتند، ایشان تحلیلشان این بود که فضای ساختاری اداره کشور همه چیزش روشن است و فقط یک رئیس جمهوری می خواهیم که صادقانه به همه این قوانین و ظرفیتهایی که در کشور ایجاد شده عمل کند. ایشان همین فضا را نیز در انتخابات دمیدند و با توجه به سابقه کاری و صادقانه ایشان و فضای بسیار بد اقتصادی که دولت روحانی ایجاد کرده بود، و همچنین با توجه به محدود شدن حضور سلیقههای دیگر در انتخابات توانست در انتخابات 1400 رأی بیاورند و رئیس جمهور شوند.
این دولت درست است که وارد فضای خدمت اقتصادی شده است و همه تلاشش این است که اقتصاد آسیب دیدهی ایران را ترمیم کند، ولی خیلی هم به لحاظ گفتمانی تمرکزی روی بحث اقتصاد ندارد. این دولت، دولت کردمان است و اصلاً مطرح کردن گفتمان را یک انحراف میداند، و عملکرد دولت بزرگترین شاهد این مدعا است.
دولت سیزدهم معتقد است که باید کار کرد، اینقدر هم کار روی زمین افتاده و عقب افتادگی زیاد است که فقط باید کار کرد! لذا این دولت توجهی به گفتمان و ضرورت گفتمان داشتن ندارد، و فقط می خواهد عمل کند. برای این عمل کردن تکیهاش بر نیروهای انقلابی است، منتها هر جایی هم احساس کند برای عمل کردن نیازمند به سایر نیروها هست، بدون اینکه سر و صدایش را در بیاورد به آنها میدان میدهد. شاهد اینکه خیلی از دلسوزان از اینکه هنوز خیلی از کارها دست نیروهای دولت روحانی است نالان هستند، غافل از اینکه این یک انتخاب است چون هر جا که اینطور است تحلیل این است که از اینها کار در میآید.
دولت سیزدهم به دلیل اینکه انتخابش کردمان است، نمی تواند دارای گفتمان باشد و اگر هم گفتمانی برای او مطرح شود، یک امر تزئینی است، لذا تلاشهای گفتمانی که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری دارد انجام میدهد، به محورهای تزئینی برای گفتمان دولت رسیده است که در یادداشت دیگری به آن خواهم پرداخت.
عقیل رضانسب
#یادداشت_302