رژیم «سلطنتی» چیست؟!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت8
#جلسه_126
#مردم
#امام_خمینی
بنا بر این اصل رژیم سلطنتی یک چیز غلطی است. رژیم «سلطنتی» چیست؟! باید مردم خودشان یک کسی را تعیین کنند. مثلًا- فرض کنید که- یک وکیلی را تعیین کنند برایشان کار بکند. باید مردم خودشان یکی را تعیین کنند که او دخالت کند در امورشان؛ هر وقت او را نخواستند، بگویند برو گم شو! یک رژیمی که این طور استقرار دارد اگر انسان فهمید به اینکه، هر آدمی بفهمد که هر کاری بکند دیگر از دست مردم خارج است که بگویند برو، دیگر هست او تا آخر. سلطنت این طوری است که یک کسی که سلطان شد دیگر هست او، بیخ ریش مردم هست. یک همچو آدمی هر چه خلاف بخواهد بکند دستش باز است. خوف این را ندارد که عزلش بکنند؛ عزلی توی کار نیست! هست او تا آخر. همه هم شاه دوست! اما اگر بنا باشد که یک نفر آدم را پنج سال، ده سال، هشت سال بگویند که شما بیا در این مملکت رئیس جمهورْ- مثلًا- باش، کارهای مملکت را اداره بکن، خود مردم آزاد یکی را تعیین بکنند، این آدم هر چه هم بد باشد فکر خودش هست لا اقل؛ برای اینکه میگوید خوب من پنج سال دیگر از رئیس جمهور [ی] افتادهام، وقتی افتادم پدر من را مردم در میآورند؛ اگر به یک کسی ظلم کرده باشم، اینها پدر من را در میآورند. حالا قدرت دست من است، بعد از پنج سال دیگر یک آدمی هستم عادی مثل سایر مردم. نمیکند قهراً. اصلًا از اول رژیم سلطنتی یک چیز غلطی بوده است و تحمیل شده است به مردم.
اصل دوم ما هم این است که رژیم سلطنتی اصلش بیربط است. باید اختیارْ دست مردم باشد. این یک مساله عقلی [است]، هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هر کسی باید دست خودش باشد؛ مایی که- یک جمعیتی که مملکت مال خودشان است، چیزهایی که در مملکت است باید به صرفه خودشان خرج بشود؛ باید همه چیز این مملکت در راه صلاح خود این مملکت باشد. یک کسی که اصلش با مردم جداست و میگوید که مردم چکاره هستند، من خودم هستم، هر کاری دلم میخواهد بکنم، چطور میشود مقدراتش را مردم دست یک همچو آدمی بدهند که هر کاری دلش میخواهد بکند و به مردم دیگر دخالت نباشد؟ به خلاف اینکه مردم امسال یک کسی را قرار بدهند، همه جمع بشوند با هم قرار بدهند که این آقا رئیس جمهور ما، پنج سال هم ایشان رئیس جمهور. ما فرض میکنیم او یک آدمی باشد خیلی جَلَب باشد، این آدم خیلی جلب نمیتواند یعنی عقل اجازهاش نمیدهد که در این پنج سال تو هر کاری داری بکن، هر چه هم میخواهی ظلم بکن و- عرض میکنم که- چه میشود. ما فرض میکنیم که نه دیگر حقی برای مردم نباشد- و حال آنکه در جمهوری حق است- مردم … نه، تو غلط کردی برو سراغ کارت!
اگر جمهوری اسلامی باشد که دیگر واضح است؛ برای اینکه اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم میخواهد بکند، ولایت بر مردم دارد، یک شرایطی قرار داده که وقتی یک شرطش نباشد، خود به خود ساقط است؛ تمام است؛ دیگر لازم نیست که مردم جمع بشوند؛ اصلًا خودش هیچ است. اگر یک ظلم، اگر یک سیلی بزند، رئیس جمهور اسلام اگر یک سیلی بیجا به یک نفر بزند، ساقط است؛ تمام شد ریاست جمهوریاش دیگر؛ باید برود سراغ کارش. آن سیلی را هم باید عوضش را بیاید بزند توی صورتش! ما یک همچو چیزی میخواهیم
🔹یک بحث در حکومت مردم یا فقیه این است که در مدل چمهوری اسلامی چگونه این دو مدل قابل جمع است واگر قابل جمع است ؟جمع آن به جه شکل است
حضرت امام در این سخنرانی روش جمع کردن بین دو مدل و تبیین جمهوری اسلامی را بیان می کنند .
از نظر عقلایی حکومت باید جمهوری باشد ومردم باید حاکمشان را تعیین کنند ولی اگر این حکومت بخواهد اسلامی هم باشد باید حاکم ان یک سری از ویژگی های داشته باشد که در اسلام مشخص شده .
🔺منبع:
۲۲ آبان ۱۳۵۷/ ۱۲ ذی الحجه ۱۳۹۸
مکان:
فرانسه، نوفل لوشاتو
موضوع:
معرفی سه اصل بنیادین انقلاب
حضار:
دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج
شناسه ارجاع:
جلد ۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۸۳ تا صفحه ۴۹۶