پنجگانه ای در نقد نگاه های در بند تقسیمات مرسوم!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_58
#جلسه_157
💠 پنجگانه ای در نقد نگاه های در بند تقسیمات مرسوم!
1️⃣ تقسیم عقاید، اخلاق، احکام تقسیمی برای یک زندگی فردی! تقسیمی که عامل جدا سازی عرصه های دین از هم شده!
🔺 تقسیمات خیلی امور مهمی هستند، تقریبا علاوه بر شاکله سازی ذهنیت ها، یک فرهنگ را نیز حامل هستند و به سرعت همه مفاهیم را اسیر خود می کنند و به بند می کشند. هر چه این تقسیم قوی تر باشد می تواند بند و اسارتی برای مفاهیم نباشد بلکه دسته بندی ای بدهد که هم کارآمد باشد و هم حامل فرهنگی رشد دهنده باشد.
🔺 یکی از آن تقسیمات مشهور در عالم اسلام تقسیم ساحت های دین به سه ساحت عقاید اخلاق و احکام است، این تقسیم با مشی عملی که در عالم اسلام اتفاق افتاد عملا خودش حجاب شده است، زیرا عقاید را به یک سری امور ذهنی تأویل برده است و اخلاق را نیز به یک سری خلقیات فردی و احکام را نیز به یک سری روابط فردی من با خدا؛
🔺عیب دیگر این تقسیم این است که در هم تنیدگی مفاهیم دینی را خراب کرده است و هر مفهوم را در یک گوشه ای برده و اسیر ذهنیت های غلط کرده است.
2️⃣ اخلاق و عقاید اسیر تقسیمی دیگر در احکام!
🔺 تقسیم دیگری که در احکام مبتنی بر یک ذهنیتی از نسبت خدا با خلق ایجاد شده است، تقسیم احکام به واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح است که از ذهنیتی ناشی می شود که رابطه خدا با خلق را رابطه عبد و مولی تلقی می کند.
🔺 علاوه بر تدقیقی که می شود بر این بحث کرد که آیا اساسا نسبت تکلیف محورانه از رابطه حق و خلق نسبتی دقیق و جامع هست یا خیر؛ این تقسیم باعث شده که دو حوزه دیگر یعنی عقاید و اخلاق به اموری مستحب و فضل ترجمه شوند، حالا عقاید با یک وجوب شرعی که بخشی از آن ها در فقه می گیرند کمی نجات یافتند، ولی اخلاق کاملا ترجمه ای استحباب گونه شده است.
3️⃣ #انفاق، صدقه، وقف، #مواسات، ایثار و … اسیر نگاه فردی و بخشی و استحبابی به اخلاق
🔺 از طرفی امور اینچنین اموری اخلاقی تلقی شده اند و اخلاقیات هم از طرفی به بخشی از دین تأویل رفتند و هم آن بخش با یک فرهنگ فردی همراه شد و اخلاقیات به رابطه فردی من و خدا ترجمه شد، و هم با حاکمیت نگاه تکلیف محورانه فقه به اموری مستحب تأویل برده شد!
4️⃣ غفلت از نگاه ها راهبردی دین برای جاری شدن در جامعه
🔺 یکی از آسیب های سه اتفاق فوق، این است که نگاه های راهبردی در اجرای دین مورد غفلت واقع شد، یعنی گاهی یک فعلی توسط دین جایگاه راهبردی پیدا کرده است برای تحقق و به کمال رسیدن جامعه دینی ولی زاویه نگاه فردی و بخشی و استحبابی مانع از دیدن اهمیت آن شده است؛
🔺 شما سراغ متون اصلی دین که می روید این خط کشی های عقاید اخلاق احکامی و این خط کشی واجب حرام مستحب مکروه مباح را خیلی صریح و واضح نمی بینید، ادبیات خیلی توسعه یافته تر از این است؛ گاهی یک امری به عنوان راهبردی برای اصلاح جامعه اتخاذ می شود، مثلا فرهنگی مثل فرهنگ اخوت و مواسات که اساسا این است که دارد ساخت جامعه شیعی را شکل می دهد و به جلو می آورد.
🔺 گاهی این آیات و روایات راهبردی دست اصولیون که می افتد و می خواهند از آن قاعده اصولی با همین نگاه تنگ عبد و مولایی در بیاورند و کلا زاویه راهبردی مورد غفلت شان هست، صحنه مضحکی درست می کند! (راجع به استنادات به آیه فاستبقوا الخیرات و …)
5️⃣ #عدالت یک امر اخلاقی؟!
🔺 در مورد عدالت هم با وجود اینکه در دسته بندی مرسوم باید در دسته اخلاق قرار بگیرد، چون سنخ و جنسش به سمت فضای اجتماعی می کشد، دچار دوگانگی هایی شدیم. از طرفی در فضای اسیر ذهنیت استحبابی به اخلاق عدالت معانی ای فردی پیدا کرده است مثلا معنای ملکه ای درونی ترک محرمات و انجام واجبات! از طرفی ما که بعد از انقلاب در افق اجرای دین قرار گرفته ایم، مایل هستیم عدالت را به همان معنای قرآنی #قیام_مردم_برای_قسط که #هدف_بعثت است معنا کنیم؛
🔺 در این دوگانه که قاعدتا ما عدالت را به معنای دوم معنا می کنیم، دوباره تحت تأثیر همان ذهنیت استحبابی و بخشی و غیر راهبردی به امور اخلاقی مخصوصا اموری مثل صدقات و انفاق و اخوت و مواسات و … تأویل به امور فردی و استحبابی و خیره ای برده می شود؛ در حالی که به نظر باید با همین نگاه راهبردی به امور اخلاقی در ساخت جامعه اسلامی و نقش روح را بازی کردن برای شکل دهی به تمدن اسلامی؛ این امور را از این بندها و حجاب ها رها کنیم و همانطور که عدالت را به معنای #عدالت_اجتماعی دیدیم، مواسات و انفاق و وقف و صدقه را نیز به همین افق رویکرد اجتماعی بکشانیم و جایگاه راهبردی آن ها در حرکت به سمت جامعه اسلامی را روشن کنیم.
🔺 ما دو گام از گام های پنجگانه رسیدن به تمدن اسلامی را همزمان با هم در حال طی کردن هستیم (#دولت_اسلامی و #جامعه_اسلامی) و ساب های این شکلی به مفاهیم کلیدی زدن بسیار ضروری است.