چندین واژه نیاز به تعیینچندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_64
#جلسه_162
💠 چندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید
🔺 مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا در بحثی که عنوان مرتبت معرفی توحید داده شده، ابتدا که وارد می شوند باور به توحید را فراتر از یک باور #ذهنی و بی اثر بیان می کنند و برای اینکه این ذهنی نبودن را بیان کنند می فرمایند توحید هم یک #جهان_بینی است و هم یک #دکترین_اجتماعی.
🔺 ما هم عرض این دوگانه #جهان_بینی / #دکترین_اجتماعی یک دوگانه دیگری داریم که #شهید_مطهری مرتب آن را مطرح کرده اند و حتی #مشخصات_اسلام را هم که می خواهند بیان کنند ذیل این دو گانه مطرح می کنند، آن هم دو گانه #جهان_بینی و #ایدئولوژی است. نسبت این دو گانه با دوگانه ای که آقا مطرح می کند چیست؟
🔺 در معنای دکترین چند معنا آورده شده که مهم ترین آن ها #مکتب و #نظریه است؛ یعنی دکترین یا به معنای یک مکتب است در یک زمینه ای که به آن مضاف می شود؛ یا به معنای یک نظریه است در زمینه ای که به آن مضاف می شود.
🔺 در معادل فارسی دکترین کلمه #رهنامه! در معادل فارسی که فرهنگستان زبان فارسی انتخاب شده که کمی ابهام دارد که منظور مکتب است یا نظریه!
🔺 در معادل عربی نیز دو واژه #عقیده و #مذهب را پیدا کردم. مذهب به معنای طریق و سبیل.
🔺 در معنای #ایدئولوژی رجوعی به آثار شهید مطهری داشتم ایشان ایدئولوژی را معادل مکتب می گیرد و می فرمایند:
«مكتب يا ايدئولوژى چيست و چگونه تعريف مىشود؟ چه ضرورتى است كه انسان به عنوان يك فرد و يا به عنوان عضو يك جامعه پير و يك مكتب باشد و به يك ايدئولوژى بپيوندد و ايمان داشته باشد؟» مجموعه آثار شهيد مطهري (انسان و ايمان)، ج2، ص: 51
در بررسی ای می کنند بعد از تقسیم افعال انسان به دو دسته التذاذی (غریزی) و تدبیری (عقلی) می فرمایند: «فعّاليّت تدبيرى فرضا به اوج كمال خود برسد، براى انسانى شدن فعّاليّتهاى انسان كافى نيست. فعّاليّت انسانى آنگاه انسانى است كه علاوه بر عقلانى بودن و ارادى بودن، در جهت گرايشهاى عالى انسانيّت باشد و لااقل با گرايشهاى عالى در تضاد نباشد، و الّا جنايتآميزترين فعّاليّتهاى بشرى احيانا با تدبيرها و تيزهوشيها و مآلانديشيها و طرحريزيها و تئورىسازيها صورت مىگيرد» همان ص 53-54
سپس برای مشخص شدن نیاز به ایدئولوژی می فرمایند:
«در اينكه نيروى عقل و تفكّر و انديشه براى تدبيرهاى جزئى و محدود زندگى ضرورى و مفيد است بحثى نيست. در دايره كلّى و وسيع چطور؟ آيا انسان قادر است طرحى كلّى براى همه مسائل زندگى شخصى خود كه همه را در برگيرد و منطبق بر همه مصالح زندگى او باشد بريزد؟
اينجاست كه نياز به يك مكتب و ايدئولوژى ضرورت خود را مىنماياند، يعنى نياز به يك تئورى كلّى، يك طرح جامع و هماهنگ و منسجم كه هدف اصلى، كمال انسان و تأمين سعادت همگانى است و در آن، خطوط اصلى و روشها، بايدها و نبايدها، خوبها و بدها، هدفها و وسيلهها، نيازها و دردها و درمانها، مسئوليّتها و تكليفها مشخّص شده باشد و منبع الهام تكليفها و مسئوليّتها براى همه افراد بوده باشد.» همان ص 54-55
🔺 در رابطه ایدئولوژی و جهان بینی هم قائل هستند که « هر «ايدئولوژى» متّكى به يك «جهانبينى» است كه آن جهانبينى ايدئولوژى را تفسير مىكند.» مجموعه آثار شهيد مطهري (مقالات فلسفى)، ج13، ص: 272 و معادل جهان بینی و ایدئولوژی دو واژه حکمت نظری و عملی را قرار می دهند: « اگر بخواهيم به تعبير علماى قديم خودمان بيان كنيم بايد اينطور بگوييم كه ايدئولوژى حكمت عملى است و جهانبينى حكمت نظرى؛ حكمت عملى زاده حكمت نظرى است، نه حكمت نظرى زاده حكمت عملى» مجموعه آثار شهيد مطهري (مسئله شناخت)، ج13، ص: 341
🔘 به نظر می رسد که در آن موقع حضرت آقا خیلی دقت ویژه ای در زمینه معنای بحث #دکترین نداشته باشند و چیزی که ایشان می گویند همان چیزی است که شهید مطهری به آن ایدئولوژی می گویند.
☑️ از طرف دیگر یک کلید واژه دیگری نیز هم عرض همین ها داریم به نام #نظام_اندیشه.
☑️ کلید واژه های دیگری همانند #گفتمان – #نظریه_اجتماعی نیز داریم که در همین عداد قرار می گیرند.
🔹 پس کلید واژه هایی که باید معنا و نسبت تناسب آن ها در این بحث برایمان روشن شود موارد ذیل شد:
1️⃣ جهانی بینی
2️⃣ ایدئولوژی
3️⃣ دکترین (اجتماعی)
4️⃣ مکتب (اجتماعی)
5️⃣ نظریه (اجتماعی)
6️⃣ نظام اندیشه
7️⃣ گفتمان