وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_67 (بخش اول)
#جلسه_164

#شهید_مطهری
#وجود_شبه_افکنان

💠 وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

🔺 چندی پیش جمله ای از شهید مطهری در گروه #حلقه_اندیشه_کلامی گذاشته شد که متن آن به شکل زیر است:
«من در نوشته های خود نوشته ام: من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند، متأثر که نمی شوم هیچ، از یک نظر خوشحال می شوم. چون می دانم پیدایش اینها سبب می شد که چهره اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آن قدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند؛ یعنی عکس العمل نشان ندهند. اما همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلامی وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکس العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر، به نفع اسلام است»
مجموعه آثار شهيد مطهري (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج‏24، ص: 400
🔺 نتیجه این نگاه ایشان این می شود که ایشان در همین کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران ذیل بخش مفهوم آزادی عقیده هم بحثی را مطرح می کنند که در دانشکده الهیات برای تدریس مارکسیست یک استاد مارکسیت واقعی خدا ناباور ولو با حقوق بالا پیدا کنیم مارکسیست بگوید:
«من به همين دانشكده در چند سال پيش نامه نوشتم و گفتم يگانه دانشكده‏اى كه‏ صلاحيت دارد يك كرسى اختصاص به ماركسيسم بدهد اين دانشكده است نه اين كه ماركسيسم يا بخش اعتقادى و فلسفى و منطقى‏اش (ماترياليسم ديالكتيك) را يك استاد مسلمان تدريس كند، بلكه برويد استادى كه واقعا ماركسيسم را شناخته باشد و مؤمن به ماركسيسم باشد، ماترياليسم ديالكتيك را شناخته باشد و معتقد به آن باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قيمتى شده پيدا كنيد، حقوق گزاف به او بدهيد بيايد در همين دانشكده الهيات اينها را تدريس كند. بعد ما هم مى‏آييم، حرفى اگر داشته باشيم مى‏گوييم و منطقمان را عرضه مى‏داريم. هيچ كس هم مجبور نيست كه منطق ما يا منطق آنها را بپذيرد. چرا مسئله را به اين صورت در مى‏آوريد كه در اين دانشكده چون الهيات است ماركسيسم تدريس نشود. خير، بايد ماركسيسم تدريس شود و وسيله استادى هم تدريس شود كه معتقد به ماركسيسم است؛ فقط جلو دروغگويى و حقه‏بازى را بايد گرفت.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج‏24، ص: 126

☑️ در بررسی این نگاه دو جور می شود بررسی کرد؛ یکی اینکه اصل این سخن آیا درست است یا نه، و دیگری اینکه این نوع نگاه و این نحوه بیان از طرف کسی مثل ایشان که جایگاه فکری برای طیف نخبگان حوزوی و دانشگاهی انقلابی داشتند (مخصوصا برای مؤثرین در فضای حاکمیتی) آیا منجر به خطاهایی شده است یا نه؟
1️⃣ بررسی اصل سخن
🔺 برای بررسی درستی اصل سخن به نظر می رسد مخصوصا در کانتکسی که شهید مطهری دارد بیان می کند اصل این سخن صحیح است که ما نسبت به شبهه افکنی نگرانی نداریم البته تا زمانی که خودمان فشل نشده ایم؛ و ثانیا در فضاهای تخصصی بشود معتقدین به مرام های مختلف بیایند و در فضایی گفتگو طور و مناظره طور حرف هایشان را مطرح کنند و از این طرف هم کسانی داشته باشیم که بتوانند سخن صحیح اسلام را بیان کنند.
.

💠 وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

2️⃣ بررسی خطاهای احتمالی که ناشی از این نحوه بیانات گرفتار شدیم!
🔹 بررسی زیر جمعبندی نهایی و باور قطعی بنده نیست و فعلا به عنوان چیزی که به نظر می رسد مطرح می کنم؛
🔺 به نظر می رسد با توجه به جایگاهی که شهید مطهری داشته اند از این فضای سخنان ایشان توسط طیفی از کسانی که در آن سال ها در فضای انقلاب کار فکری می کرده اند، معناهایی ایجاد کرد، که منجر به این شد که حساسیت های نسبت به شبهه افکنی و شبهه افکنان و تغذیه مستقیم از متون غیر اسلامی را از دست بدهند!
🔺 در واقعی خلطی که اینجا روی داده است این است که بین چیزی که در اصل مضر و بد است ولی می شود یک سری محاسن برایش قائل شد و بین اینکه آن امر مضر و بد را به خاطر آن محاسن حداقلی اجازه حضور و حیات بدهیم؛ تفاوت جدی هست.
🔺 کار به جایی می رسد که این امر مضر و بد تجویز و ترغیب شده است، و در گام بعد توسط نسلی که تحت این فضای غیر صحیح تربیت شدند صحیح تلقی شد.
🔺 این نگاه ها که اصلش صحیح است ولی چون فقط خودش را می بیند و کار اثر گذاری هم در جهت تکثیر خودش انجام نداده است؛ باعث می شود که نسلی بیایند که نسبت به تغذیه از علوم انسانی غیر بومی حساسیت نداشته باشند، بدون اینکه شخصیت اسلامی شان به خوبی شکل گرفته باشد.
🔺 وقتی شما گرفتار فضایی می شوید که حامیان دین نه آن طوری که شهید مطهری می فرمایند مرده و بی روح؛ بلکه ضعیف هستند و این ضعف ناشی از استضعافی است که چند قرن مبتلایش شدیم و تمدنی مادی هم آن طرف هست که هیمنه سنگینی بر همه ابعاد زندگی بشر بالخصوص علم انداخته است؛ اینطور بیان ها غیرت افراد مؤثر در حاکمیت را نسبت به تن دادن به علوم انسانی با همان بیانی که خودشان دارند و با همان خلوصی که خود غربی ها می گویند حالا نه توسط استادی که زاده اروپا و آمریکا ست بلکه توسط استادی که از فرق سر تا ناخن پا غربی است و به آن علوم باور دارد؛ کم می کند.
🔺 بله شیطان هم با وسوسه انگیزی هایش باعث حرکت هایی می شود ولی نمی توانیم بگوییم وسوسه شیطان هم درست است یا به وسوسه شیطان میدان بدهید.

🔹 به نظر شهید مطهری در کارهایش آن پیچیدگی هایی که امثال حضرت آقا در دست فرمانشان دارند را نداشتند؛ و واقعا اگر کانتکس انقلاب و شاگرد امام بودن و شور و نشاط انقلابی آن دوران نبود معلوم نبود که از این نحوه آثار میشد انقلابی را تغذیه تئوریک کرد و یا میشد با آن دست فرمان انقلاب را به پیش آورد تا الان! منظور این است که جنس کارهای علمی ایشان خیلی حرکت زا و مبارزه خیز نیست، شاید به این خاطر که خودشان بیشتر شخصیت علمی بودند تا مبارز! و شاید این دست هدایت الهی بود که یکی مثل آقا را بالا آورد که به قول خودشان هم در یک دست پرچم تبیین را داشتند و در دست دیگر پرچم مبارزه! [نقل به مضمون] (این پاراگراف آخر فقط به دلیل متون فوق نبود، یک حس کلی است و نه یک جمعبندی نهایی)

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها