در این یادداشت سعی شده با مطالعه نسبتا کامل هر دو اثر، محتوا و رویکرد هر نویسنده ارائه و با هم مقایسه شود.
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_45
#جلسه_252
#مشخصات_اسلام
#معرف_یادداشت: در این یادداشت سعی شده با مطالعه نسبتا کامل هر دو اثر، محتوا و رویکرد هر نویسنده ارائه و با هم مقایسه شود.
طرح کلی بیشتر تفسیر تربیتی موضوعی قرآن است و لذا خیلی از دارایی های قرآن را داراست. چه از نظر نگاه عملیاتی و تحوّل ساز و چه از نظر عمق اندیشه عرفانی.
تفسیری که به نظر می رسد از عرفان نظری و عملی واقعی که بوی جهاد میدهد تغذیه میکند.
احساس میشود کلام رهبری کلام یک شخص است که عمیقا درد انحراف و ظلم پذیری یک اجتماع را چشیده و دارد برای یک مخاطب عمومی مومن و نه لزوما دانشگاهی طرح عملیاتی می ریزد. گویا همین الان در صحنه جنگ و پشت خاکریز است و فرصت صغری کبری چیدن هم ندارد و میخواهد مخاطب را در راه راست بیاورد.
در این کتاب هدف از تفسیر و معنای هر اصطلاحی مثل ایمان،تقوا،مغفرت،مشیت الهی،مرض قلب قیام علیه شیطان نفس و بیرونی و به جنبش و حرکت در آوردن انسان و مقابله با تنبلی و تسلیم و وادادگی است.
گویا همه ی کتاب تفسیر این آیه شریفه است که أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی .
محتوا و لحن صرفا اطلاع رسانی و معرفی و علم افزایی نیست بلکه مخاطب را به سمت زندگی درست هل می دهد.
دقیقا مثل تفاوتی که در کتاب چهل حدیث امام خمینی ره نسبت به کتب اخلاقی دیگر مثل معراج السعاده می بینیم.
آنچه در طرح کلی درک میشود چیزی نیست که خاص مخاطب دانشگاهی باشد. همه میتوانند از آن بهره ببرند و از این نظر شباهتی دارد به قران. گویا ایشان روش خود را از قران وام گرفته اند.
در این کتاب دارد برای جامعه مومن به آیات الهی پرده از چهره انقلابی آیات الهی بر داشته میشود و حال آنکه شهید مطهری دارند برای یک جامعه آکادمیک مطلب مینویسند.
شاید دلیل آنچه در کلام برادرمان رضانسب ذکر شد یعنی ارتباط جامعه نخبگانی با آثار شهید مطهری هم همین باشد . یعنی سرّ مطرود بودن آثار رهبری را در همان سرّ مطرود بودن آیات قرآن باید جستجو کرد.
رویکرد علمی شهید مطهری فارق از شخصیت علمی خاص ایشان شاید اقتضای آن زمانه هم بوده است زیرا در آن زمان تنها نوشتاری که دانشگاه و بدنه نخبگانی به آن اقبال داشته باشند می توانست به چشم بیاید و دل جوانان را از چنگال تفکرات ضددینی بیرون بکشد.
کسی که مشخصات اسلام شهید مطهری را بخواند با چهارچوب اسلام آشنا میشود اما کسی که طرح کلی اندیشه اسلامی را بخواند، یک مسلمان انقلابی میشود.
آنچه در اثر شهید مطهری ارائه میشود برای کسانیست که خارج از اسلام میخواهند اسلام را بشناسند یا داخل در دین میخواهند شناخت دسته بندی شده و دقیقتری از اسلام داشته باشند اما آنچه در طرح کلی ارائه میشود خاصیت درون گفتمانی دارد یعنی برای جامعه مومنین دارد بیان میشود و میخواهد مومن را از درکهای سطحی یا غلط برهاند و به نقطه ای که باید باشد برساند
رهبری در این کتاب میخواهند یک جامعه دینی را رهبری کنند.
کتاب روح توحید یک کتاب رهبرانه است و توسط کسی نوشته شده که استعداد و دغدغه رهبری جامعه دینی را دارد و البته درپس آن به فکر رهبری جامعه بیرونی هم هست و برای آن هم طرح دارد.
مثلا توحیدی که در کلام رهبری معنا میشود لحظه به لحظه حیات را به موجوادت افاضه میکند و بلافاصله بعد از این به صف بندی مقابل توحید می پردازد و میفرماید آن دسته از کسانیکه تسلیم نفس و عقائد و نیتهای پوچ میشوند الهشان شیطان است. و سپس به وصف قیومیت و قدرت خداوند می پردازد.
و از میان گریز می زند به نگاه مکاتب مادی و اینکه علت رفتن انها به سمت بی دینی حقیقتا این نیست که وجود خداوند را منکرند بلکه علتش کارآمد ندیدن ادیانی است که تا بحال برای او ارائه شده است.
رهبری و شهید مطهری هر دو درد صحنه را دارند اما رهبری دغدغه رهبری جامعه دینی را دارد و شهید مطهری دغدغه دفاع علمی و دسته بندی شده از دین و ردّ شبهاتی که به دین این افراد وارد میشود.
رهبری مرد رهبری حیات دینی مردم و شهید مطهری مرد تئوری پردازی برای شکل دهی و حفظ اصل حیات دینی است.
آری یک مستعدّ رهبری است که می تواند ظلمات را در یخرجونهم من النور الی الظلمات در آیه الکرسی را بر نظامات تحکّم آمیز و متکبّر و نور را بر گوهرهای فطری بشری تطبیق کند.
در بخشهایی از این کتاب که اشتراکات، خود را نشان میدهد مثلا در بخش بیهوده نیافریده شدن این عالم که مثل کتاب شهید مطهری، حرف از جایگاه هستی شناسی در ایدئولوژی زده میشود، باز رویکرد رهبری ارائه یک گزاره علمی نیست بلکه مقایسه و نسبت سنجی را به آن اضافه میکند و میفرماید مهمترین نقطه یک ایدئولوژی همین نقطه است و حال آنکه در کلام شهید مطهری این گزاره در بخش جهانبینی تنها بعنوان یکی از بخش های جهانبینی دینی در کنار 23 شاخصه دیگر آورده شده.
نتیجه اینکه مقایسه تقابلی بین این دو بزرگوار از جهاتی صحیح نیست زیرا هر کدام مرد میدان خاصی هستند.