ابهام در معنای مردمی بودن اقتصاد عامل کندی حرکت به سمت آن!
#يادداشت
#مقام_مردم
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_۱۷۳
#جلسه_۲۷۰
ابهام در معنای مردمی بودن اقتصاد عامل کندی حرکت به سمت آن!
وقتی که سخن از اقتصاد مقاومتی به میان می آوریم و یکی از مؤلفه های معنایی آن را مردم بنیان بودن آن هم به معنای حضور، سرمایه و اراده مردم می دانیم؛ باید ایده مشخصی برای مردمی کردن اقتصاد داشته باشیم.
زمانی که نخبگان ما توان تصویر مطلوب از این مطلوبیت را ندارند، حرکت حاکمیت به سمت تحقق این امر کند پیش می رود؛ وقتی ایده های عملیاتی و شدنی توسط نخبگان ارائه نمی شود حاکمیت در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی گیج می زند.
اینکه اشتغال ایجاد کنیم، در اشتغال هم بخش خصوصی سهم مهمی داشته باشد و مردم هم بتوانند در فرایندهای مدیریتی دخالت کنند حرف های کلی خوبی است، باید روی زمین بیاید و تا زمانی که نخبگان ما کلی گویی می کنند، حاکمان ما هم همان مسیری که نظام کارشناسی غربی در جلوی پایشان قرار داده است را می روند.
اتفاقاً حاکمیت آمد و این فهم نخبگانی در خصوصی سازی را اجرا کند که سرکنجبین صفرا فزود، عملاً سرمایه های ملی دولتی را عده ای رانتخوار و سرمایه دار زالو صفت مکیدند و یک آب هم روش! کارگر بیچاره هم مجبور است بدون امنیت شغلی با حداقل های حقوق و دستمزد کار کند؛ کمی به فضاهایی که خصوصی شده و به دست پیمانکار سپرده سر بزنیم، این بدبخت شدن کارگر را ملاحظه می کنیم.
دخالت مردمی در فرایند مدیریتی نیز یک شعار خوشگل روی هوا است؛ مردم با سرمایه های خُرد در فرایند تعیین تصمیم گیران مؤثر نیستند و این سرمایه های کلان هستند که مدیران و تصمیم گیران اداره یک عرصه سرمایه گذاری را تعیین می کنند و همان ها هستند که با چمبره زدن شرکت های خانوادگی خود بر ورودی و خروجی آن عرصه اقتصادی همه سرمایه های مردمی را می خورند و یک آب هم روش!
شعار رفع انحصار هم قشنگ است، اما آن چیزی که تا الان دیده شده، این است که اژدهای هفت سر سرمایه داری و سرمایه داران بلد هستند که حتی این شعارها را چطور به نفع خود مصادره کنند و به اسم رفع انحصار، انحصاری این دفعه با ریش و یقه سفیدی برای خود رقم بزنند.
تا نخبگان ما کلی گو هستند، حاکمیت گیج است و سرمایه داران نیز با قوت بیشتری مشغول چاپیدن و در شیشه کردن خون مردم!
.