طرح بحثی تفسیری در مورد یکی از شاخصه های اقتصاد مقاومتی بنام #بریافته_از_اقتصاد_اسلامی
#یادداشت_58
#مشخصات_اسلام
#جلسه_279
#محمد_صحرایی
#اقتصاد_بریده_از_خدا=شجره_ممنوعه
طرح بحثی تفسیری در مورد یکی از شاخصه های اقتصاد مقاومتی بنام #بریافته_از_اقتصاد_اسلامی
مرحوم #علامه_طباطبایی در تفسیر شریف المیزان ذیل آیات مربوط به نزدیک شدن(قرب) حضرت آدم و حوا به #شجره_ممنوعه یا خوردن ایشان از آن شجره می فرمایند انسان قبل از قرب به شجره یا أکل از شجره در حالت توجه کامل به ذات حق تعالی و غرق در ذات باری تعالی بود.
ایشان مبتنی بر برخی روایات میفرمایند مراد از توجه و قرب به شجره ممنوعه توجه کردن به قوای حیوانی بود. توجه کردن به دنیا بود(البته یک توجه وجودی مثل متوجه شدن شخص گرسنه به حالت گرسنگی در وجودش)
حضرت آدم چون جزء اولوالعزم نبود یعنی جزء کسانی نبود که بتوانند در عین توجه به دنیا و قوای حیوانی، از توجه به ذات باری تعالی فارق و غافل نشوند به محض توجه به قوای حیوانی از توجه تام به ذات باری تعالی خارج شدند و این عینا همان خروج ایشان از بهشت بود(این عدم امکان مربوط به وجود ایشان و قبل از عالم تکلیف بود)
مرحوم علامه می فرمایند همه این آیات تا زمانی که هبوط به زمین اتفاق افتاد دارند سیر تکامل تکوینی انسان را بیان میکنند و اصلا در فضای تشریع و باید و نباید انشاءی نیستند.
ایشان برای متوجه شدن به یک قوه حیوانی پس از بی توجهی سابق، بالغ شدن یک نوجوان را مثال میزنند. طبیعتا قبل از بلوغ همه این قوا در شخص وجود دارند اما توجه وجودی به آن محقق نیست. با بلوغ که یک اتفاق تکوینی است توجه هم که یک اتفاق تکوینی است رقم میخورد و خروج از یک جنت که بی توجهی به یک قوه ی حیوانی است اتفاق می افتد(أکل حضرت آدم از شجره ممنوعه از سنخ چنین توجهی است).
خب وقتی حضرت آدم توبه کرد یعنی یک اتفاق وجودی افتاد و یک قابلیت پذیرش شریعت به او داده شد و به تعبیری او به زمین هبوط کرد تا با کمک شریعت و با أخذ احکام الهی بتواند خود را به مقام #اولوالعزم برساند یعنی مقام کسانی که میتوانند بین توجه به دنیا و خدا جمع کنند به این معنا که توجه آنها به مشتهیاتشان آنها از یاد الهی غافل نمیکند و بلکه این توجه و برآوردن نیازهایشان عینا توجه آنها به خدا و جلو بردن کار عبادتشان باشد.
خب در مساله اقتصاد مقاومتی که قرار است برگرفته از اقتصاد اسلامی باشد مساله، مساله ی توجه به ساخت دنیا و اصلاح امور دنیوی است. طبیعتا روحی که بخواهد در اقتصاد مقاومتی حاکم شود، چه در سطح افراد و چه در سطح کلان و اجتماع، نباید یک روح بی دینی و سکولار و بریده از آخرت و بازدارنده از توجه به ذات الهی باشد و الا نقش همان شجره ای را خواهد داشت که به ممنوعیت توصیف میشود.
این اقتصاد باید بدنبال برآورده کردن اهداف دین از حیات بشری باشد مثلا رشد انسان ها چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی در آن محور باشد و بالتبع در دوراهی انتخابِ راهی که سود حداکثری اقتصادی دارد اما رشد انسان ها در آن کمتر است با راهی که سود ظاهری آن کمتر است اما انسان ها را بیشتر و بهتر رشد میدهد راه دوم انتخاب شود.
با این تفسیرِ حضرت علامه، یکی از عناصر اصلی مردمی بودن اقتصاد مقاومتی را غایت رشد و کمال یافتن مردم تشکیل میدهد.
رشد و کمالی که اگر دنبال نشود یا محقق نشود در مقابلش حیوان شدن اجتماع و افراد را بدنبال خواهد داشت و مهر ممنوعیت بر آن خواهد خورد.