تلاشی برای معنای چند کلید واژه مهم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_193
#جلسه_288
💠تلاشی برای معنای چند کلید واژه مهم
در تلاش اولیه ای سعی کردم کلید واژه هایی که درصدد فهم آن ها هستیم را در چهار دسته بندی در بیاورم، در این دسته بندی ها فقط کلید واژه هایی که تقریباً هم معنا و یا دارای معانی بسیار نزدیک به هم هستند در کنار هم قرار گرفتند و علت قرابت آن ها توضیح داده شده است.
1️⃣ مرام نامه – مانیفست – منشور – مواضع
در لغت نامه دهخدا مرام نامه و مانیفست معادل هم گرفته شده با این توضیح که مرامنامه یعنی «آنچه مقاصد و هدفهای یک حزب یا گروه یا جمعیت سیاسی و اعضاء و معتقدان آن را دربردارد. نوشته یا کتابچه ای که در آن مسلک سیاسی حزب یا جمعیتی و فلسفه ٔ پیدایش آن و مقاصد و اغراض و هدفهای افراد آن و طرق رسیدن به آن اهداف مسطور است» و مانیفست نیز یعنی «نوشتهای که در آن، یک گروه یا حزب، نظریات سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فلسفی، و یا ادبی خود را اعلام میکنند؛ مرامنامه.»
منشور نیر معنایی نزدیک به مرام نامه و مانیفست دارد، منشور نیز همانند این دو یک اعلامیه است که نظر یا نظریات شخص یا گروهی را اعلام می کند، و خیلی ملتزم نیست که حتماً این ها لزوماً اصلی ترین ها باشند و یا یک نظام و منظومه ای را تشکیل بدهند.
به نظر می رسد که مواضع نیز معنای مشابه مرام نامه و مانیفست را دارد، اما در مقدمه کتاب «مواضع ما» حزب جمهوری جمله ای آمده که این حس را ایجاد می کند که مرام نامه و مانیفست از یک اختصاری برخوردار است و مواضع همان کارکرد مرام نامه و مانیفست را دنبال می کند، منتها تفصیلی تر است:
«برادران و خواهران همرزم: اعلام مواضع فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از ضرورتهای هر انقلاب و هر تشکیلات انقلابی است. حزب جمهوری اسلامی آرمان های کلی خود را در مرامنامه ای که در آغاز ایجاد حزب منتشر شد به اطلاع همه رساند و اینک خوش وقتیم که مواضع تفصیلی حزب را در رابطه با آن ارمان ها به اطلاع شما می رسانیم.»
البته هم مواضع و هم مرام نامه تلاش می کند که اصلی ترین سخنان را بزند و یک انتظامی هم داشته باشد؛ ولی به نظرم می رسد که در اینجا دغدغه محوری بیان سخنان و اعلام مواضع است و لزومی نمی بیند که فقط اصول و مبناها و حرف های اساسی خود را بگوید و همچنین لزومی نمی بیند که حتماً یک نظام ارائه کند.
2️⃣ اصول – مبانی / مشخصات و مختصات
اصول و مبانی در واقع اصلی ترین و مهم ترین و اساسی ترین سخنان یک شخص یا گروه هستند که اگر بخواهد هم محوری ترین و هم تشخص بخش ترین سخنان خود را بیان کند دست روی این موارد می گذارد.
مشخصات و مختصات نیز بسیار نزدیک به اصول و مبانی هستند، با این تفاوت که اصرار سنگینی که در اصول و مبانی وجود دارد که اصلی ترین و کلیدی ترین ها را بیاورد و سعی می کند همه سخنان را به مناشء واحدی برساند، در اینجا وجود ندارد. البته خیلی هم باز گرفته نمی شود و سخنان اصلی و هویت بخش را می خواهد بیاورد، ولی آن اصرار سنگینی که در فشرده کردن در اصول و مبانی هست در اینجا نیست.
3️⃣ نظام – منظومه – طرح کلی
نظام و منظومه و طرح معنایی بسیار نزدیک به هم دارند، یعنی اینجا علاوه بر اینکه می خواهد مواضع خود را بگوید، و علاوه بر اینکه دغدغه سخنان اصلی و محوری را دارد؛ دغدغه به نظم کشیدن و در یک ساختار ریختن را دارد. در هر انتظامی یک اجزائی وجود دارند که برای یک غایتی به نظم کشیده می شوند؛
طرح کلی هر چند کلمه طرح لمحه ای به سمت عملیات به آن می دهد منتها وقتی کلمه کلی با آن ترکیب می شود، به نظرم می رسد که دغدغه این ترکیب نیز همان به نظم کشیدن و ساختار دادن است.
4️⃣ مکتب و مشرب
مکتب همان ایدئولوژی است، یعنی مبتنی بر یک جهان بینی و توصیفی از عالم به یک سری باید ها و نباید هایی می رسند که هر دو بسیار به هم نزدیک هستند، این باعث می شود که ایسم یا شاید معادل فارسی «این ها» «گروه» یا «مدرسه» تشکیل شود.
مشرب اخص از مکتب است، یعنی ذیل یک مکتب می توانیم مشارب مختلفی داشته باشیم، مشاربی که با حفظ آن سخنان و مشخصه هایی که مکتب را تشکیل داده، ذیل آن به تفاوت هایی می رسند ولی مجموعاً از آن مکتب خارج نمی شوند.
عناصر هویت بخش مکتب شاید خیلی به مبانی و اصول نزدیک باشند ولی در مکتب ناظر به بخش رسیدن به یک سری الزام است، در حالی که مبانی و اصول بیشتر می خواهد اصلی ترین سخنان که ممکن است برخی توصیفی باشند و بخشی توصیه ای که معمولا توصیفی هستند؛ را بیان کند.