شهید مطهری در افق حکمی و امام خامنه ای در افق کلامی
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_203
#جلسه_298
💠 شهید مطهری در افق حکمی و امام خامنه ای در افق کلامی
از مقایسه محتواهایی که توسط رهبری و شهید مطهری ارائه شده است، به وضوح دیده می شود که افق ورودی که شهید مطهری به مباحث اندیشه اسلامی دارند یک افق فلسفی آن هم در سطح راقی ترین ورژن فلسفه یعنی حکمت متعالیه است؛ اما به سرفصل ها و محتواهایی که آیت الله خامنه ای در مباحث اندیشه ای ارائه می دهند نگاه که می کنیم به وضوح در افق کلامی بسته شده است؛ حتی کلامی که ایشان در آن افق مباحثشان شکل می گیرد کلام فلسفی ای نیست که بعد از خواجه نصیر شکل گرفته است؛ کلام با اشراب یک سری نگاه های راهبردی از فضای فقه و فضای انقلابیگری که در بخش محتوایی آن واقعاً تأثیر جدی ای از اندیشمندان جهان اسلام مثل سید قطب گرفته است، مختصات محتواهایی است که رهبری در برهه نزدیک به انقلاب و اوایل انقلاب دارند ارائه می دهند.
حتی ایشان در مهم ترین اثر آن دوره شان یعنی طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن سرفصل هایی که می زنند دقیقاً همان سرفصل های کلام مرسوم حوزه است؛ فقط ذیل این سرفصل ها همان نگاه های راهبردی از فضای فقه و نگاه های اجتماعی از فضای انقلابیگری باعث اشراب برخی محتواهای بسیار جذابی شده است.
بخش های معارفی امام خمینی که افق فلسفی را هم رد کرده و در افق عرفانی بسته شده است، را ایشان شاگردی نکرده اند و ظاهرا بیشتر استفاده هایی که از ایشان داشتند در دورانی بود که امام فقه و اصول ارائه می فرمودند؛ تحصیلات حکمی آیت الله خامنه ای هم یک تحصیلات پر و پیمانی نبوده، لا اقل در حدی نبوده که شخصیت محتوایی ایشان را متأثر کند.
اما شهید مطهری شاگرد امام است در افق معرفتی و این جفاست که شهید مطهری را شاگرد علامه طباطبایی بدانیم و بس؛ شهید مطهری بحث های فلسفی را بیشتر شاگردی امام را کرده تا علامه!
در این نوشته در صدد ارزش داوری نبودم، هر چند که بوی داوری می داد؛ واقعاً نمی خواهم بگویم افق کلامی با اشراب نگاه های راهبردی فقهی و نگاه های اجتماعی انقلابی افق بدی است؛ می خواهم بگویم متوجه این دو افق متفاوت و تفاوت های آن ها باشیم.
در یادداشت دیگری به احتیاج به هردو و خطر برخورد تکفیری با سرمایه ها خواهم پرداخت ان شاء الله.