دعوت حاکمیت به عقب نکشیدن در مسئله حجاب (1) این همه حکم مهم چرا چسبیدیم به حجاب؟!
مسئله حجاب زن از اول انقلاب برای ما یک مسئله مهمی بوده است، اساساً اهمیت این مسئله به اینجا بر می گردد که این نقطهای است که اگر شما آن را سفت نگه نداشتید، ظاهر اسلامی جامعه به هم خواهد خورد، و از آنجا که ظاهر به شدت در باطن جامعه اثر میگذارد، به مرور باطن اسلامی جامعه را هم از دست خواهیم داد.
اهمیت مسئله به این است که اگر جامعه اسلامی میخواهد یک جامعه فضیلت محور باشد و انسانها بر اساس احکام شرعیه عمل کنند، یکی از مهمترین نقاطی که باید روی آن تأکید بورزد ظاهر جامعه است، اگر جامعهای در بروزات بیرونی خود احکام الهی مخصوصاً احکامی که در یک چشم چرخاندن اولیه زیر پا رفتن آنها روشن است، را رعایت نکند، ارادهها و انگیزههای مردم به مرور سست خواهد شد.
مخصوصاً اینکه یکی از نقاط ضعف جدی انسانها که شیطان با دست گذاشتن روی آن خیلی از انسانها را به تباهی میکشاند، قوه شهوت است که خداوند برای بقای نوع انسان در او به ودیعت گذاشته است، وقتی ظاهر جامعه اسلامی یک ظاهر شهوانی بشود، یعنی ظاهری که در آن زن مقید به حفظ حدود شرعیه نیست، توقع اینکه شما با در دست داشتن حکومت بتوانید کارخانه انسان سازی راه بیندازید را هم نباید داشته باشید.
شاید گفته شود که این همه مسئلهی مهمتر از حجاب در اسلام هست چرا چسبیدیم به این؟! دقیقاً همان استدلالی که همیشه دست دل ما را در مواجه به این مسئله سست کرده است و خود همین تردید باعث شده که طرف مقابل از این سستی ما استفاده کند و پروژه خود را گام به گام پیش بیاورد تا کار به این نقطهای رسیده که تبدیل به پرچم مبارزه برای براندازی اصل حاکمیت اسلامی شده است.
اولاً اگر این یکی از احکام الهی است، ولو در درجه اهمیت پایین تر از برخی دیگر باشد نباید نسبت به آن بی تفاوت بود، نمیشود که نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ ﴿النساء، 150﴾ بود.
ثانیاً درست است که با توجه به اهمیت احکام باید بر روی اقامه آن ها تاکید کرد، ولی این نکته هم ثابت شده نیست که برای اقامه احکام مهمتر باید مستقیم سراغ خود آن احکام مهم رفت، بلکه ممکن است گاهی اقامه احکام با درجه پایینتر هم مسیر اقامه احکام مهم تر را هموارتر کند و هم جامعه زمینه حرکت به سمت اقامه احکام مهم تر را پیدا کند.
ثالثاً رابطه اهمیت احکام الهی و اقامه احکام الهی که یک رابطه خطی نیست، مثلاً بگوییم دروغ بزرگترین گناه است، پس ابتدا همه تمرکز فرهنگی و اجتماعی و حاکمیتی خود را می آوریم روی اینکه جامعه اصلاً دروغ نگوید و تا دروغگویی را ریشه کن نکردیم دیگر سراغ هیچ حکمی از احکام الهی نمی رویم، مثلاً تا دروغگویی ریشه کن نشده جلوی دزدی و زنا و … را نمیگیریم! احکام الهی و اساساً هر قانون اجتماعی حتی با ریشه بشری یک حالت شبکهای دارد و نمیتوان هیچ قانون اجتماعی را به صورت خطی اجرا کرد، چون اساساً جامعه حالت خطی ندارد و یک پدیده پیچیده و تو در تو هست که ابعاد و زوایای زیادی دارد و همه این ابعاد به نحوی از انحاء به هم دست دادهاند.
رابعاً همانطور که اشاره شد مسئله حجاب صرفاً یک حکم شرعی فرعی نیست، بلکه امری است که به مسئلهی ظاهر جامعه اسلامی رابطه مستقیم دارد، اساساً راه ما به فهم باطن از طریق ظاهر است و به جز موارد استثنائی و افراد استثنائی کسی نمیتواند از غیر طریق ظاهر در مورد باطن فرد یا جامعه قضاوت کند، علت مهم بودن کلمات در صیغ عقود شرعی نیز همین است مثلاً با هر جملهای نمیشود طلاق جاری شود باید با یک صیغه مشخصی در یک شرایط معینی انجام شود و الا طلاق اتفاق نیفتاده است و همینطور عمده عقود شرعی که با یک کلمات مشخصی و یا یک قرارداد مشخصی که روی کاغذ مکتوب میشود منعقد میشوند؛ اگر ظاهر جامعه به یک ظاهر خلاف احکام الهی تبدیل بشود و زنان بتوانند مکشوفه در جامعه ظاهر شوند، علاوه بر مفاسد بعدی که به بار خواهد آورد که مهمترین آن دامن زدن به یکی از امیال انسانی به نام قوه شهوت است که همچون آتش میتواند کل ایمان افراد را بسوزاند و تلی از خاکستر از فضای ایمان فرد و جامعه بر جای بگذارد؛ خود اینکه ظاهر جامعه اسلامی مطابق احکام اسلامی نیست زمینه از دست رفتن خیلی از احکام الهی دیگر است و زمینه سست شدن اراده دینداری در جامعه است.
خامساً یکی از سنجههای مهم کردن و در اولویت قرار دادن یکی از احکام الهی برای اقامه (به فرض که بخواهیم وزن کشی کنیم و یکی را بالا بیاوریم) این است که دشمن شما برای فتح سنگرهای فرهنگی جامعه شما روی چه نقطهای تمرکز کرده است، وقتی سالهاست دشمن روی فاسد کردن جوانان از طرق مختلف تمرکز کرده است و نتیجه همه تلاشهایش در ظاهر جوان جامعه ما بروز و ظهور پیدا میکند، خود این یک سنجه است برای اینکه باید روی ظاهر جامعه مراقبت بیشتری صورت بگیرد و همه مسیرهایی که دارد به فاسد شدن این جوان منجر میشود را یک مبارزه واقعی کرد.
مبارزه واقعی هم به این نیست که در فضایی که تمدن شیطانی غرب یک تمدن غالب است و از همه ابزارهای قدرت و حاکمیت برای حاکم کردن ارزشهای خود استفاده میکند، ما صرفاً بگوییم حوزه علمیه برو سخنرانی کن و صدا و سیما برو فیلم بساز! اساساً حاکمیت را به دست گرفتیم تا با استفاده از ابزارهای حاکمیتی زمینه را برای برخی زیستها با ابزارهای مهم تشویقی و تنبیهی اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، محدود کنیم و بر عکس زمینه را برای زیست دینی جامعه با همه این ابزارها فراهم کنیم.
#یادداشت_335