توصیفی از کتاب ارزشمند مصیر عصر توحید اثر حجت الاسلام و المسلمین علی مهدیان (2) – مکتب عرفانی امام خمینی
در ادامه یادداشت قبل که به توصیف کلی کتاب ارزشمند «مصیر عصر توحید» و فصل اول آن یعنی «مختصات عصر انقلاب» پرداخته شد، به توصیفی از فصل دوم این کتاب یعنی «ساختار مکتب عرفانی امام خمینی ره» میپردازیم.
مصنف ابتدا به دنبال «نظام اندیشه» امام خمینی، برای به دست آوردن نقطه کانونی مکتب عرفانی ایشان است، و با بیان اینکه «توحید» کلیدیترین مفهوم در بافت اندیشه بسیاری از اندیشمندان مسلمان است، آن را کلی میداند و عامل شکل گیری مکاتب مختلف نمیداند. از آنجا که هویت یک نظام اندیشه در نظر یک اندیشمند به 1. جایگاه تاریخی دانش 2. خاستگاه علمی اندیشمند و 3. شخصیت عالِم و اندیشمند برمیگردد، تفاوت نظامهای اندیشهی توحیدی را در 1) زاویه نگاه و وصفی که یک نظام اندیشه از آن دریچه به حقیقت توحید نگاه میکند، 2) زمانهی بلوغ و رشدی که یک نظام اندیشه در آن شکل گرفته است، و 3) تفاوت به لحاظ شخصیت عالِم و دانشمند؛ میباشد.
در این جستجو مؤلف نقطهی کانونی در نظام اندیشهی حضرت امام را توحید با ویژگیهای خاصی میدانند؛ نخست اینکه بروز و ظهور اسم «الله» در این رویکردِ توحیدی جدی است؛ دوم اینکه توجه به سفر چهارم به شدت در این رویکرد جدی است که همین توجه جدی به لایهی شریعت را باعث میشود. اینکه امام یک دانشمند جامع بود، عالم ظهور اسم «الله» شدن او شده است.
در ادامه حجت الاسلام مهدیان برای تبیین ویژگیها و اختصاصات مکتب عرفانی حضرت امام خمینی «ره» با بیان اینکه نقطهای که مکتب عرفانی حضرت امام در آن قرار گرفته است، را باید طلیعهی شکلگیری سفر چهارم عرفانی، در ساحت اندیشه دانست، که حقایق کلیدی دانشِ عرفان را بیشتر بر اساس سفر چهارم تقریر میکند؛ در چهار بخش 1. ذات 2. تعین اول 3. فیض اقدس و 4. تعین ثانی به اختصاصات مکتب عرفانی امام میپردازد.
عرفا ذات را «غیر قابل دسترسی» و «غیر قابل توصیف» میدانند، و با عبارات «عنقا شکار کس نشود دام بازگیر» و «لا یصطاده اوهام الحکما» به آن اشاره میکنند. این سبک تقریر در بیشتر آثار حضرت امام مورد توجه قرار گرفته است، و این عدم دسترسی یعنی اساساً به ذات، با وصف غیریتش قابلیت دسترسی وجود ندارد و فقط از طریق تجلیلات میتوان به او متصل شد، این یعنی نقش تجلیات برای ارتباط با حقیقیت بینهایت، بسیار جدی میشود.
در سفر اول آنچه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد تنزیه ذات در بستری از سلوک عارفانه و عرفان عملی است، لذا ذات حق بیشتر با تقریری سلوکی مدنظر قرار میگیرد، در سفر دوم صفت «وجود» و «وحدت» مورد توجه است، در واقع توصیف ذات با مفهوم لا بشرط یک تقریر نظری است. در سفر سوم صفت وجود و نسبتش با کثرات مورد توجه است، لذا مفاهیمی مثل «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت»، «مراتب عالم و شدت و ضعف»، «وجود ربطی»، «اضافه اشراقی» و هر مفهومی که نسبت وجود را با کثرات عالم تبیین میکند، مورد عنایت است. در سفر چهارم آنچه بیشتر مورد توجه است، صفت واسطهگری و دستگیری و روابط کثرات با ذات و صفات است. لذا توجه به حقیقت ذات از زاویهی نگاه تبیین «واسطه» و «خلیفه» و «صراط» و اموری از این دست در سفر چهارم مهم است. در دوران سفر چهارمی عرفان «تجلی» با پشتوانهی وحدت وجود و نسبتی که وجود با کثرات و تجلیات دارد، یعنی عینیت در عین غیریت، مورد توجه قرار میگیرد.
به همین دلیل است که توجه به مقام مشیت و فیض اقدس و مقدس و همچنین توجه به حقیقت انسان کامل در کار امام این میزان مورد تأکید است.
تعین اول مقام احدیت و چهره باطنی فیض اقدس است، و مقام احدیت «حقیقت بشرط لا« یا مقامی که همه اسماء و صفات در آن مستهلک هستند، میباشد. فیض اقدس نیز تبیین کننده هویت مشیت است، و در واقع آنچه هویت دستگیری و بسط در کثرات را در سفر چهارم تبیین میکند همین حقیقت فیض اقدس است. لذا مقام مشیت که حقیقت انسان کامل است، در کار حضرت امام بسیار جدی است. همچنین فیض مقدس تبیین کننده هویت اراده است، و اراده در تعین اول به نحو مندمج هست و بعد از آن به نحو منحاز بروز میکند، از همینجاست که علت توجه جدی حضرت امام به مقوله جامعه روشن میشود، قیام یک جامعه میتواند این حقیقت که باطن اسم «الله» است را بروز بدهد، و حقیقت انسان کامل زمانی بروز میکند که امت قیام کنند، و اساساً امام هویت انسان کامل را امت او میداند. لذا بروز و جلوه مقام مشیت که مقام سلطه و قدرت الهی است، با قیام لله امت رقم میخورد. برای کسی که سفر چهارمی است و بنای اقامهی دین در عالم را دارد، فهم منشأ قدرت بسیار مهم است، و توه به مقولهی مشیت مبادی اصلی قدرت را تبیین میکند.
تعین ثانی یا مقام واحدیت، ساحتی است که در آن اسماء و صفات الهی بروز پیدا میکنند و تبیین قواعد این ساحت، تبیین نوع نگاه عارف به عالم کثرات است. در اینجا هم به خاطر آن توجه سفر چهارمی بیشتر توجهات امام در نسبت اسم «الله» با دیگر اسماء است. اسم «الله» در حضرت واحدیت به دو نحو اجمالی و تفصیلی بروز پیدا میکند، و باطن اسم «الله» که رب انسان کامل است، در هر دو وضعیت یک حقیقت است و آن حقیقت فیض اقدس است. لذا در این نسبت و تناسب اسم «الله» با دیگر اسماء در تعین ثانی مقولههای زیر مورد توجه حضرت امام قرار گرفته است. 1. جامعیت؛ جامعیت اسم الله که مستجمع همه اسماء است و رب انسان کامل است و در انسان بالفعل به صورت بالفعل و در انسان بالقوه به صورت بالقوه وجود دارد. در نتیجه توجه به جامعیت انسان موحد و جامعیت جامعه توحیدی مهم خواهد بود. 2. عدالت و اعتدال؛ «الله» همه اوصاف را به اندازه دارد، یعنی هیچ چیز بر دیگری غلبه ندارد، نه جنبه وحدت بر کثرت و نه کثرت بر وحدت، نه قهر بر مهر و نه مهر، نه جلال بر جمال ونه جمال بر جلال. لذات که انتظام اسماء برای امام مهم است، و همین باعث می شود د فضای کار فقهی آمیخته نشدن ساحتهای دانشی با هم برای او جدی است، مثلا آمیخته نشدن فضای اعتبارات و ظواهر با فضای تکوینی و کار فلسفی. 3. حکومت و تربیت؛ از مهمترین ویژگی های اسم جامع «الله» احاطه، غلبه، سلطنت و حاکمیتش بر دیگر اسماء و اوصاف است. روی دیگر این ویژگی دستگیری و تربیت است. در واقع ارتباط دستگیری و اتصال در عین حاکمیت و سلطنت با هم موجود است. 4. رحمان و رحیم، مهمترین اسمائی که بعد از اسم جامع «الله» مورد توجه امام است، این دو اسم هستند. اسمی که اصل وجود را بسط می دهد و از بالا به پایین جاری است رحمان است و اسمی که کمال وجود را بسط می دهد رحیم است، که از پایه به بالا سبب رشد موجودات به سمت کمال می شود. 5. حَکَم عدل؛ این ویژگی در تعین ثانی مورد توجه امام است و کار انتظام و اعتداد همه اسماء را بر عهده دارد و نیز اداره دیگر اسماء به آن مرتبط است. آنچه بین اسماء وجود دارد اختصام است، و «اللهِ حاکمِ عادل» است که این اختصام را از بین می برد. به عدل بین اسماء حکم می دهد تا هر اسمی اندازهای داشته باشد و از حد خود خارج نشود. 6. طرح سازوار ولایت؛ توجه به نست وحدت و کثرت که هویت انسان کامل در دو وضعیت تفصیل و اجمال است، کلید فهم بسیاری از ارتباطاتی است که در عمق نسبت اراده ولی و ارده مردم وجود دارد، لذا سالار شدن مردم برای امام مهم است. لذا اگر دین خاتم از افق احدیثت نازل شده است، قطعا باید در عرض اخوت واحدیت نازل شده و ناظر به وحدت و کثرت هر دو باشد.
در نتیجه باید تمایزات کار عرفانی امام را مورد توجه قرار داد، ایشان اولاً تقریرهای عرفانی را از منظر دوران سفر چهارم ارتقا داده است، مثلاً ایشان می گوید همیشه تنزیه در دل تشبه است و برعکس، اما همیشه همه انبیاء تنزیه را بر تشبیه مقدم می کنند، چون می خواهند از کثرت به سمت وحدت ببرند. به همین دلیل است که در گفتمان حضرت امام بیشتر صیغهتنزیهی وجود دارد تا تشبیهی. ثانیاً طریقت را از منظر دوران سفر چهارمی تقریر می کند، لذاست که در آثار امام میزان توجه به موله نفس، ضعیفتر از توجه به مقوله باطن انسان کامل است. لذا به لحاظ روشی در کتابهای اخلاقی بر مقولهی دستگیری تاکید بیشتری نسبت به دادن نقشهی حرکت دارد. ثالثاً شریعت را در کانون تلاشهای عرفانی در دوران عرفانی سفر چهارم قرار میدهد، نگاه حضرت امام به شریعت توجه به کالبدی صاحب روح است. و در شریعت هم به دو حقیقت محوری تأکید ویژهتری دارند، یکی «نماز» و دیگری «خلافت» است. در لایهی اعمال و رفتار تشریعی نماز است که بروز اسم جامع «الله» است.
در جمعبندی باید گفت که زاویه نگاه اندیشه عرفان نظری حضرت امام به اسم جامع «الله» بسیار نزدیکتر از اندیشمدان پیش از خودش است. به نظر می رسد ظهور اندیشه عرفانی امام دوراندیگری را در حرکت دانش عرفان آغاز میکند، دورانی که در آن توجه عرفانی به شریعت بسیار جدیتر از قبل میشود. اگر ظهور دین ختمی را شروع سفر چهارم معنوی بشریت قلمداد کنیم، در دل این سفر باید ظهور امام خمینی را جوانههای ظهور سفر چهارمی در دل این سفر چهارم به حساب آوریم. به دلی اینکه ویژگی مهم اسم «الله» انضباط اسماء است، اندیشه امام نسبت به انضباط و قرار گرفتن هر امری در جای خود حساس است، اندیشه امام دغدغهی جامعیت دارد، و برای او جامعیت و حاکمیت در عین دستگیری و تربیت آن هم تربیت و در عالم واقع و عمل و در واره امت اسلام و بلکه کل بشریت مسئلهای علمی است.
#یادداشت_230