نظريه پيشرفت: فرايند تحقق نظريه سعادت

يادداشت 119 – نظريه پيشرفت: فرايند تحقق نظريه سعادت

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_119

#جلسه_205

 

 

💠 نظريه پيشرفت: فرايند تحقق نظريه سعادت

 

☑️ #معرف_يادداشت: در ادامه بحث #امتداد_امروزين_توحيد كه دو گفتمان #هويت و #پيشرفت به عنوان امتداهاي امروزين توحيد مطرح شد، بحث #گفتمان_منتخب براي وضعيت امروز انقلاب مطرح شد و در اينجا مطرح شد كه اين گفتمان منتخب در واقع نقشي پوششي براي يك  #اقدام_راهبردي را بازي مي كند كه آن اقدام راهبردي در واقع #ايده_اصلاحي_مادر يك رهبر اجتماعي است؛ #شكل_گيري_اراده_ملي به عنوان #اقدام_راهبردي منتخب مطرح شد، و كليدواژه هايي همانند، پيشرفت، نظريه سعادت، اهداف غايي به اين صورت بيان شد كه «اراده ملي اگر با ادبيات انديشه اي، نظري و پايه گفته شود مي شو نظريه سعادت و اگر با ادبيات راهبردي گفته شود مي شود پيشرفت» در اين يادداشت تلاش مي كنم،نسبت بخشي دوم اين بيان كه نسبت اراده ملي با نظريه سعادت هست را تبيين كنم.

 

🔺 در يادداشت قبل #يادداشت_118 به اين بحث پرداختيم كه غايات و اهداف اسلامي اگر يك نظام پيدا كنند #نظريه_سعادت متولد مي شود، اگر بخواهيم اهداف اسلامي روي زمين تحقق پيدا كند به يك فرايندي براي تحقق آن ها نيازمند هستيم، اين فرايند تحقق اهداف اسلامي در نظريه مترقي رهبر معظم انقلاب يك فرايند 5 گامي دارد:

  1. 1. انقلاب اسلامي
  2. 2. نظام اسلامي
  3. 3. دولت اسلامي
  4. 4. جامعه اسلامي
  5. 5. تمدن اسلامي

به نظر مي رسد كه اساساً #نظريه_پيشرفت همين فرايند تحقق اهداف اسلامي باشد، يعني اگر كسي براي تحقق اهداف اسلامي (كه نظام آن ها نظريه سعادت را تشكيل مي داد) داراي يك نظريه باشد، داراي نظريه پيشرفت است. 

لذا به نظر نظريه پيشرفت امام خامنه اي همين فرايند 5 گامه انقلاب تا تمدن است.

اراده ملي روح نظريه سعادت

يادداشت 118 – اراده ملي روح نظريه سعادت

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_118

#جلسه_204

 

 

💠 #اراده_ملي روح نظريه سعادت

 

☑️ #معرف_يادداشت: در ادامه بحث #امتداد_امروزين_توحيد كه دو گفتمان #هويت و #پيشرفت به عنوان امتداهاي امروزين توحيد مطرح شد، بحث #گفتمان_منتخب براي وضعيت امروز انقلاب مطرح شد و در اينجا مطرح شد كه اين گفتمان منتخب در واقع نقشي پوششي براي يك  #اقدام_راهبردي را بازي مي كند كه آن اقدام راهبردي در واقع #ايده_اصلاحي_مادر يك رهبر اجتماعي است؛ #شكل_گيري_اراده_ملي به عنوان #اقدام_راهبردي منتخب مطرح شد، و كليدواژه هايي همانند، پيشرفت، نظريه سعادت، اهداف غايي به اين صورت بيان شد كه «اراده ملي اگر با ادبيات انديشه اي، نظري و پايه گفته شود مي شو نظريه سعادت و اگر با ادبيات راهبردي گفته شود مي شود پيشرفت» در اين يادداشت تلاش مي كنم،نسبت بخشي اول اين بيان كه نسبت اراده ملي با نظريه سعادت هست را تبيين كنم.

 

🔺 در نظام انديشه و عمل اهداف غايي و غايات نقش بسيار مهمي بر عهده دارند، اين غايات هستند كه هم اصل حركت داري را معنا مي كنند و هم چگونگي حركت را؛ و هم حركت بناست كه در نهايت اين غايات را متحقق كند؛ لذا فلاسفه ما گفته اند «علت غايي هم علتِ عليتِ علتِ فاعلي به حساب مي‏آيد و به اين معنا مقدم بر فعل است؛ و هم معلولِ معلولِ فاعل به حساب مي‏آيد و به اين معنا متأخر از فعل است»

(اخذ شده از مقاله هدف آفرينش، قباد محمدي شيخي) [نقل شده از الشواهد الربوبية، صدرالمتألهين، ص 114 115]

 

🔺لذا در يك حركت اسلامي آن چيزي كه اصل است و مهم است، اهداف و غايات اسلامي است؛ اگر اين غايات يك نظام پيدا كنند و ما به يك نظام غايات برسيم در واقع #نظريه_سعادت ما متولد شده است؛

🔺نظريه سعادت اسلام ناب، با وجود اينكه توحيد بنيان است، انسان محور نيز مي باشد؛ به اين معنا كه نظام آفرينش بر محور انسان مي چرخد و به صورتي كه در تسخير انسان باشد كه انسان به بهترين نحو از آن ها استفاده كند، ساخته شده است؛ لذا نظريه سعادت اسلام ناب بر مبناي اساسي #كرامت_انسان و #محوريت_انسان بنا شده است. (برداشتي آزاد از سخنراني ۱۳۷۹/۰۹/۱۲ رهبري در ديدار كارگزاران نظام)

 🔺 از آنجا كه وجهي كه باعث بهره مندي تسخيري انسان از عالم مي شود، صاحب اراده بودن و اعمال اراده توسط اوست؛ پس معناي انسان محوري در نظريه سعادت اسلام ناب، اين خواهد شد كه انسان هر چه اراده كند و فرصت اعمال آن اراده ها را داشته باشد، در جهت رسيدن به سعادت گام هاي بيشتري را برداشته است. البته روشن است كه وقتي داريم از نظريه سعادت در اسلام صحبت مي كنيم، توحيد بنيان بودن آن محفوظ است و غايت همه اراده ها و اعمال اراده هاي انسان رسيدن به قرب الهي و عبوديت حضرت حق است.

🔺 پس آن چيزي كه #روح_نظريه_سعادت اسلام ناب است، مفهومي به نام اراده فراگير انساني است كه از آن به #اراده_ملي نيز ياد مي كنند؛ روح به اين معنا كه از نخستين گامي كه مي خواهيم برداريم حاضر است و اصل حركت داري را معنا مي كند و در تمام گام هايي كه در طي مسير رسيدن به سعادت نيز بر مي داريم، هم به تمام گام ها معنا مي دهد و هم سوخت بار حركت در تمام گام ها خواهد بود؛ و هم بخش مهمي از نظام غايات كه بناست در نهايت حركت به آنجا منتهي شود را تشكيل مي دهد.

انقلاب اسلامي يك معجزه اجتماعي

يادداشت 122 – انقلاب اسلامي يك معجزه اجتماعي

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_122

#جلسه_207

 

 

💠 انقلاب اسلامي يك معجزه اجتماعي

 

❇️  إنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰي يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ  ﴿الرعد، 11

 

🔺 آقا در مورد اين آيه كليد واژه #معجزه_هاي_اجتماعي را به كار برده است:

 

🏷 «معجزه‏هاي اجتماعي برخلاف معجزه‏ي اژدها شدنِ عصاي موسي است؛ چون آن‏طور معجزه‏ها ربطي به اراده‏ي انسان ندارد؛ اما معجزه‏هاي اجتماعي به‏طور مستقيم به اراده‏ي انسانها ارتباط پيدا مي‏كند؛ «انّ اللَّه لا يغيّر ما بقوم حتّي يغيّروا ما بأنفسهم». هرگاه ملتي تصميم بگيرد، اراده كند، اقدام كند، حركت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزه‏ي اجتماعي اتفاق مي‏افتد.»

(16/ 04/ 1383) بيانات در ديدار اعضاي بسيج و پرسنل اداره كل اطلاعات استان همدان

 

🔺 معجزه اتفاقاتي است خارق العاده كه ديگران از انجام آن عاجز هستند.

 

🏷 «معجزه آن كار و اثري است از يك پيغمبر كه به عنوان تحدّي- يعني براي اثبات مدعاي خودش- آورده شود و نشانه‏اي باشد از اينكه يك قدرت ماوراء بشري در ايجاد آن دخالت دارد و به طور كلي فوق مرز قدرت بشري است.»

  مجموعه آثار شهيد مطهري (نبرد حق و باطل، فطرت، توحيد)، ج‏4، ص: 362

 

🔺 حالا وقتي پسوند اجتماعي به آن اضافه شود، معنايش اين مي شود كه تغييرات و تحولات اجتماعي كه به ظاهر به وسيله روش هاي عادي انجام تحولات اجتماعي انجام نمي شود؛ و حتماً نيازمند ورود ماوراء عالم ماده و قواعد عادي آن است با تغيير اراده هاي مردمي و شكل گيري اراده هاي فراگير رقم خواهند خورد.

🔺 يكي از اين معجزه ها انقلاب اسلامي است، انقلاب اسلامي را حتي رهبران آن هم پيش بيني نمي كردند كه به اين زودي پيروز شود؛ رهبري در خاطرات خودشان مي گويند كه وقتي از تبعيد در ايرانشهر و جيرفت آمدم مشهد احساس اصحاب كهف را داشتم! هيچ كسي هنوز هم باور نمي كند كه يك انقلاب در مقابل ژاندارم منطقه و نوكر اصلي آمريكا در منطقه كه سر تا پا مسلح است بدون مبارزه مسلحانه به پيروزي برسد!

فرمولش هم اين بود كه اگر قيام لله صورت بگيرد و اراده مردمي صورت بگيرد و ما بالنفس آن ها تغيير بكند، اينجاست كه خدا وسط مي آيد و تغييرات اجتماعي را مبتني بر اين تغيير ما بانفس رقم خواهد زد و اين تغييري توسط خدا اعجازي است كه به صورت عادي قابل رقم خوردن نخواهد بود.

 

🏷 «آن روز كه جهان ميان شرق و غرب مادّي تقسيم شده بود و كسي گمان يك نهضت بزرگ ديني را نميبُرد، انقلاب اسلامي ايران، با قدرت و شكوه پا به ميدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شكست؛ كهنگي كليشه‌ها را به رخ دنيا كشيد؛ دين و دنيا را در كنار هم مطرح كرد و آغاز عصر جديدي را اعلام نمود.» (بيانيه گام دوم)

🔺 دو امر ديگر نيز در بيانه توسط آقا معجزه نام داده شده؛ يكي پيروزي در دفاع مقدس و ديگري افزايش چشمگير عيار معنويت و اخلاق عمومي توسط انقلاب در دوراني كه غرب دچار سقوط اخلاقي شده است.

گفتمان واحد يا باورهاي واحد

يادداشت 12 – گفتمان واحد يا باورهاي واحد

 

 

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#توحيد_از_ديدگاه_انسان_شناختي

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_12

#جلسه_112

 

🌐 فتمان_واحد يا #باورهاي_واحد

 

💠 بايد متوجه تفكيك اين دوگانه در بحثي كه وارد آن شده بوديم بشويم، يك موقع از گفتمان واحد سخن مي گوييم و آن را تأويل مي بريم به اينكه باورهاي جامعه به يك شكل باشد، در حالي كه معناي گفتمان واحد اين نيست كه همه باورهاي مشترك آن هم در يك سطح از عمق و دقت داشته باشند.

گفتمان را استاد فلاح در كتاب رسالت گفتمان سازي به شكل زير تعريف مي فرمايند:

«آنگاه كه يك مفهوم و معرفت سخن مقبولي به نظر برسد و به باور عمومي تبديل شود و سرمنشأ شكل‌گيري يك مطالبۀ عمومي بشود گفتمان شكل گرفته است.» 

💠 اگر گفتمان اين باشد امكان اشتراك گفتماني در بخشي از باورها يا باورهاي كليدي در يك جامعه اسلامي كاملا ممكن است و اساسا مگر مي شود جلوي اين همه تنوع را گرفت و اصلا مگر بايد گرفت؟ همانطور كه در يادداشت قبلي نوشته بودم اين تنوع در مقام جاري شدن دين لازم و ضروري هم هست، لذا كساني كه مي خواهند تحولات اجتماعي را مديريت كنند خصوصا رهبران اجتماعي بايد دقيقا مشخص كنند كه سويه گفتماني كه مي خواهند به جامعه بدهند چيست و بعد تلاش كنند كه جامعه را به يك وحدت گفتمان برسانند، و اينجا است كه همه تنوع ها و اختلاف سليقه ها صرف پيشبرد اين گفتمان واحد خواهد شد.

💠 حتي به نظر مي رسد كه مرزهاي مذهبي و حتي ديني هم مي تواند توسط گفتمان در نورديده شود، و با استفاده از ظرفيت هاي فطري انسان ها گفتمان هايي ايجاد شود كه غير از مذهب حقه شيعه و حتي غير از دين اسلام و حتي غير از اديان ابراهيمي نيز بتوانند با آن گفتمان همراهي كنند و باعث پيشبرد اهداف گفتمان شما در سطح بين المللي شوند. مثال مناسب در اينجا گفتمان مقاومت در كشورهاي اسلامي و گفتمان مبارزه با استكبار در فضاي بين المللي است.

❇️ لذا اين خوانش كه گفتمان واحد به معناي باورهاي واحد آن هم به شكل حداكثري كه همه باورها يكي باشد اصلا معناي صحيحي نيست و به نظر امكان وقوع آن حتي در زمان ظهور هم وجود نداشته باشد. مگر اينكه بگوييم در رئوس باورها مثلا توحيد و نبوت و امامت و … را قبول داشته باشند، واقعا بين انسان ها اختلاف سطح فهم و باور در همين باورهاي اصلي هم بسيار زياد است. رجوع شود به آن رواياتي كه حتي بين سلمان و ابوذر هم درجات ايمان متفاوت قائل هستند.

اختلاف سليقه ها در مقام اجرا

يادداشت 11 – اختلاف سليقه ها در مقام اجرا

 

 

#يادداشت

#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا

#توحيد_از_ديدگاه_انسان_شناختي

#عقيل_رضانسب

#يادداشت_11

#جلسه_111

 

🌐 #اختلاف_سليقه_ها_در_مقام_اجرا

💠 در بحث وحدت گفتماني و بحث اختلاف سليقه يك موقع در تعامل با جريان هاي باطل و معارض با انديشه هاي اسلامي هستيم كه در پست قبل به آن پرداختم؛ يك موقع در تعامل با اختلاف سليقه ها در مقام جاري شدن و اجراي دين است.

🔺 در اين مقام به نظر مي رسد نگراني هاي حالت قبل وجود ندارد؛ و به خيالي آسوده تر مي توان به اين اختلاف سليقه ها اجازه حيات و حتي تريبون و تبليغ و ياركشي داد.

🔺 اين اختلاف سليقه ها تا زماني كه از دايره انديشه ديني بيرون نزند، و همچنين تا زماني كه جاده صاف كن انديشه هاي غير ديني نشود، به راحتي حق حيات و فعاليت خواهند يافت؛ همين چيزي كه در جمهوري اسلامي شاهد آن بوديم كه هم جريان هاي با خوانش فلسفي عرفاني از دين حيات دارند و مشغول هستند، و هم جريان هاي تفكيكي و حتي روشنفكري. هم خوانش هاي سنتي از دين مشغول حيات جدي هستند و هم خوانش هاي نو و روشنفكري.

🔺البته اينجا هم باز به نظر مي رسد كه بايد هيمنه قرائت رسمي تا حدي حفظ شود البته نه به معناي محدوديت جدي ايجاد كردن براي خوانش هاي ديگر، بلكه به معناي قرار دادن امكانات بيشتر در اختيار سليقه هاي رسمي. رسمي هم به معناي سليقه اي كه ولي فقيه در اجراي دين دارد.

 

🏷 #جمعبندي

🔺 به نظرم جمهوري اسلامي در اين مدل نمره خوبي مي گيرد، ولي در آن مدل كه به جريان هاي باطل حق حيات كنترل شده و تحت هيمنه دين بدهد شايد نمره خوبي نگيرد. شايد را هم از اين جهت عرض كردم، بيشتر اين جريان ها نخواستند كه تحت هيمنه دين حيات داشته باشند، و خيلي سريع خود را به فاز تقابلي مي كشاندند و معلوم است كه وقتي به فاز تقابلي بيفتي دمت را قيچي خواهند كرد.

خيلي طبيعي است كه يك حكومت جريان مقابل خودش كه به صورت مبنايي و ريشه اي او را قبول ندارد و از آن طرف هم دست به تقابل و تشتت اجتماعي بزند را با قدرت حذف كند.

🔺 در طور تاريخ تشيع ما هميشه يك حيات اين شكلي تحت هيمنه حكومت هاي سني داشته ايم، هر جا هم دست به تقابل جدي زده ايم حكومت ها دم ما را چيده اند. البته واقعا تقريبا هيچ حكومتي نبوده است كه برخوردهاي عاقلانه اي مثل جمهوري اسلامي كند و تا زماني كه به فاز تقابلي نرسيده ايم برخورد سخت و جدي با ما صورت ندهد.

🔺برخي برخوردهاي افراطي در اوايل انقلاب (كه من قبول ندارم زياد برخورد افراطي شده باشد و معمولا اينطوري بوده كه جريان هاي رقيب دست به تقابل جدي مي زده اند و از حق حيات كنترل شده خود نمي خواستند استفاده كنند) هم كمي طبيعي بوده است، ما قرن ها حيات تحت هيمنه ديگران را داشتيم آن هم ديگراني كه اصلا حق حيات كنترل شده هم به ما نمي دادند، لذا بعد از حكومت در مواردي هم دم برخي ها را قيچي كرده باشيم، خيلي نمره منفي سنگيني محسوب نمي شود.

🔺 اختلاف سليقه ها در مقام اجراي دين مي تواند نعمت بزرگي براي جاري شدن دين باشد و انگيزه سنگيني براي طرف هاي اين اختلاف سليقه براي كار و فعاليت بيشتر ايجاد كند.

.